سرآغاز

وحی اصلی لفضی را به زبان انگلیسی بشنوید

برای دانلود روی اینجا کلیک کنید:دانلود

آنطور که به رسول خدا

مارشال ویان سامرز

در ۱۲ فوریه سال ۲۰۰۹ میلادی

در بُلدر کلرادو

وحی شد

درباره این فایل صوتی

آنچه در این نوار صوتی می شنوید صدای شورای ملکی است که از طریق رسول مارشال وییان سامرز سخن می گوید

در اینجا، ارتباط اصلی خداوند که فراتر از کلمات وجود دارد، توسط شورای ملکی که بر جهان نظارت دارد به زبان و فهم بشر ترجمه می شود. سپس شورا پیام خداوند را از طریق رسول به دنیا می رساند

در این روند شگفت انگیز، صدای وحی بار دیگر سخن می گوید. کلام و صدا در جهان هستند. برای اولین بار در تاریخ، صدای اصلی ضبط شده ی وحی لفضی برای شما و جهان فراهم شده تا آن را تجربه کنید

باشد که پذیرنده ی این هدیه ی وحی شوید و باشد که پذیرنده ی پیام منحصر به فرد آن برای شما و برای زندگیی شما، شوید

خواننده توجه کند

این ترجمه توسط یک دانش آموز داوطلب پیام جدید از متن اصلی انگلیسی برای انجمن پیام جدید انخام شد. ما شکل آغازین این ترجمه را برای دنیا فراهم کرده ایم تا مردم بتوانند بخشی از پیام جدید را به زبان خودشان تجربه کنند

در زمان های بسیار کهن قبل از این که این دنیا به وجود آید، قبل از این که زندگیِ آشنای کنونی در آن وجود داشته باشد و شما شکل به خود پذیرفته و تبدیل به فردی در این دنیا شده باشید، زندگی یک سرآغاز داشت

زندگی وجود داشت و هیچ جایگزینی برای آن نبود. زندگیْ کامل، بی کم و کاست، متعهد، با شکوه، فراتر از کلمات و بیان بود. تمام خلقت با هم زندگی می کردند، زندگی در خالص ترین شکل آن با جلوه های بی شمار حیات — خلاق و هماهنگ — زندگی ای که هنوز هم در این لحظه درون شما، در ژرفنای زیر سطح ذهن تان وجود دارد

اما جدایی پیش آمد و جهان مادی را که حواس تان به شما گزارش می دهند ایجاد کرد. از آنجا که برای خلقت هیچ جایگزینی وجود ندارد، خداوند کیهان مادی را برای همه ی موجودات ذی ادراک که خواهان جدایی بودند خلق کرد — جایی که آنها زندگی کنند، جایی که بیاموزند و طعم لذت های کوچک و مشکل بزرگ زندگیِ جدا از خلقت را بچشند

خداوند نیروهای زیستی و طبیعی که کیهانِ در حال گسترش را به وجود آوردند به راه انداخت. کیهانی پر از تنوع زیستی و انواع حیات هوشمند، حیاتی که هم در حال تکامل و هم در حال بازگشت است. زیرا در پایان، برای آفرینش هیچ جایگزینی وجود ندارد

از جایی که شما قرار دارید به نظر می رسد برای زندگی مادی هیچ جایگزینی نیست و خلقتْ واقعیتی بسیار دور و ناپایدار است. خالق، حیات مادی را برای جداشدگان به وجود آورد تا آنها در این کیهان زندگی کنند. به زمان شما، دوران های بی شماری طول کشید تا محيطی ایجاد شود که حیات صاحب ادراک بتواند وارد آن شود. چرا که برای خداوند زمان هیچ نیست و برای شما زمان همه چیز است

دنیاهایی در کیهان که این حیات ذی ادراک در آنها ساکن می شود قابل سکنی اما دشوار هستند، زیرا جدایی مشکل است. شما باید یاد بگیرید به طور مداوم درگیر حل مشکالتِ بقا و امرار معاش و تضاد و ستیز با دیگران شوید — دیگرانی از نوع و شکل خودتان و دیگرانی از نوع و شکلی بسیار متفاوت. جدایی سعادت بخش یا آسان نیست بلکه مشکل است. آری، جدایی لذت های بزرگ خود را دارد ولی آنها زودگذر هستند، زیرا برای خلقت هیچ جایگزینی [دائمی] وجود ندارد

کیهان مادی، جایگزینی برای خلقت است و به همین دلیل است که در حال تغییر و حرکت است، چرا که آن یک آغاز، یک وسط و یک پایان دارد. شما در وسطِ دوران خلقت قرار دارید

فقط بخشی کوچک از خلقت در زندگی مادی دخیل است. البته برای شما زندگی مادی بسیار عظیم و غیر قابل درک است، همانطور که باید باشد. عقل تان قادر به درک دامنه و عظمت آن نیست

اما اکنون چیزهای خاصی هست که باید در مورد زندگی خود در دنیا درک کنید — این که چرا اینجا هستید و مهم تر از همه، درون تان چه چیزی در این لحظه زنده است که شما را به خلقت آنطور که واقعاً هست و آنطور که همیشه بوده است وصل می کند

در واقع شما هیچ سرآغازی ندارید زیرا بخشی از خلقت هستید. سرآغز تنها در چارچوب زمان و دنیای مادی معنی دار است. اما منشاء شما فراتر از زمان و دنیای مادی است و بنابراین در اصل  سرآغاز ندارید. از آنجا که سرآغاز ندارید، هیچ نقطه ی پایانی هم ندارید. آن بخش از شما که همیشگی و کامل بوده و در ذهن عمیق ترتان وجود دارد، در این واقعیت زندگی می کند

بنابراین شما اکنون دو ذهن دارید. ذهن دنیوی، تحت تأثیر دنیا و شرطی شدگی های آن قرار می گیرد، ذهنی که پر از اثرها و نفوذها و پاسخ ها، واکنش ها و تصمیمات خودتان در دنیا است. اما ذهن عمیق تر به خلقت هنوز متصل است

این ذهن عمیق تر که از خدا جدا نشده است در وحی جدیدِ خداوند دانش نام دارد. تفاوت بین این ذهن عمیق تر و ذهن سطحی یا دنیوی شما، تفاوت بین خلقت و جدایی است. شما نمی توانید از خدا کاملاً جدا باشید. دانش، آن بخش از شما است که جدا نشده و روح آن بخش که جدا شده است

اکنون شما در جهان هستید، جایی که فردی متمایز به نظر می رسید، خلاق اما بدون یک بنیان واقعی، تنها و در حال تلاش برای درک شرایط، در حالی که با دنیای دشواری های عظیم رو به رو شده و مجبور هستید به حل مشکلات موجود در این زندگی بپردازید

اما چون دانش با شما و درون شما است، برای مأموریتی به اینجا آمده اید. تنها دانش می داند این چه چیزی است، چگونه می توان آن را انجام داد و چه کسانی در آن مشارکت خواهند کرد

این با ایده ها، مفاهیم و باورهای شما در مورد آن بسیار متفاوت است. شاید احساس کنید که واقعیتی بزرگ تر در زندگی شما وجود دارد، این که بخشی از موجودیت و وجودتان همیشگی است، این که شما قبل از این زندگی وجود داشته و فراتر از آن نیز وجود خواهید داشت

با این حال، ذهن دنیوی فراتر از این شناخت ساده نمی تواند برود. ذهن دنیوی به آینده یا گذشته ای به این حد دور نمی تواند برود زیرا تنها چیزهایی که شکل دارند و در حال حرکت هستند را درک می کند. این حقیقت که شما هیچ سرچشمه و نقطه ی پایانی ندارید کاملاً فراتر از منطق ذهن دنیوی است

صرف نظر از چیزی که فکر می کنید هستید، ساختار ذهن دنیوی تان یا رابطه شما با مکان ها، مردم و اشیا، درون تان پیوندی بزرگ تر زنده است

پس این پیوندْ امید و سرنوشت شما و وعده ی رضایت و رستگاری شما است. این پیوند توسط دنیا تغییر نکرده است. این پیوند فاسد یا ضعیف نشده است. دنیا حضور و قدرت دانش را محدود کرده و جلوی ابراز آن را می گیرد اما واقعیتش را مقید نمی سازد

بین خلقت و تکامل هیچ تضادی وجود ندارد زیرا خداوند سیر تکامل را ایجاد کرد تا همه کس که در جدایی زندگی می کنند بتوانند راه بازگشت را پیدا کنند. حتی گناهکارترین، وحشتناک ترین و منحرف ترین افراد نیز راه بازگشت را خواهند یافت، زیرا هیچ جایگزینی برای خلقت وجود ندارد. حتی جهنم و تمام ابعاد جهنم که شما می توانید تصور کنید فقط موقت هستند

قدرت، کشش و دعوت خداوند درون شما در ژرفنای زیر سطح ذهن تان وجود دارد و همراه با آن، هدف بزرگ تری که با آن به دنیا آمدید. این هدف نه جدایی بلکه مشارکت است، مشارکتی که این قدرت را دارد تا به جدایی شما پایان داده و شما را از آن رها کرده و در نتیجه، این نیرو و اعتماد و واقعیت را به شما باز گرداند که شما تنها نیستید

شما اکنون برای هدفی در جهان هستید که هدف خودتان نیست. بلکه این هدفی است که پیش از آمدن تان به این دنیا به شما داده شد و با این زمان و امواج عظیم تغییری که به سوی جهان در حال آمدن هستند مرتبط است

شما می توانید وانمود کنید، می توانید خودشیفته باشید، می توانید در تمام لحظاتِ روز مشغول بوده و هر شب خواب ببینید، اما در واقع شما در حال فرار از این هدف بزرگ تر و از قدرت و دعوت خداوند در درون تان هستید

ما وقتی که از سرآغاز سخن می گوییم، از آنچه که یک آغاز، یک وسط و یک پایان دارد سخن می گوییم. موجودیت فیزیکی شما در این زندگی یک آغاز، یک وسط و یک پایان دارد. ملت شما یک آغاز، یک وسط و یک پایان دارد. این دنیا به عنوان مکانی فیزیکی دارای یک آغاز، یک وسط و یک پایان است اما در حوزه ی زمان بسیار طولانی است. حتی کیهانی که از طریق حواس خود در می یابید نیز یک آغاز، یک وسط و یک پایان دارد

این خدا شناسیِ جامعه ی بزرگ است، الهیات تمام حیات در کیهان، نه تنها الهیات یک نژاد کوچک در یک دنیای کوچک

اکنون این خداشناسی به بشر داده می شود زیرا او در حال ظهور در جامعه ای بزرگ از حیات بوده و در معرض خطر جدیِ امواج عظیم تغییر قرار گرفته است — اضمحلال زیست محیطی در دنیا و تمام مشکلاتی که این برای خانواده ی بشری ایجاد خواهد کرد

به این دلیل است که باید وحی ای جدید داده شود، نه فقط برای این که شما را مهیای امواج عظیم تغییر سازد، بلکه برای این که به شما درباره ی ماهیت معنویت در کیهان و تصویر کامل تر هستی تان نیز آموزش دهد تا بتوانید جای خود را در واقعیتی بسیار عظیم تر پیدا کنید

هیچ کس روی زمین نیست که می تواند این خداشناسی را به شما بدهد زیرا هیچ کس روی زمین نیست که می تواند واقعیت زندگی را در کیهان درک کرده و به شما درباره ی جامعه ی بزرگ آموزش دهد، چرا که آنها نمی دانند

فقط یک پیام جدید از جانب خالق تمام حیات می تواند این موارد را برای تان برملا سازد، موضوعاتی که پیش از این هرگز برای بشر آشکار نشده اما اکنون بشر نیاز دارد یاد بگیرد تا مهیای رو به رو شدن با حیاتِ خارج از مرزهایش شده قدرت و بینش ضروری را برای رویارویی و عبور از امواج عظیم تغییری که به سوی دنیا می آند دریافت کند

من از خارج از طیف مرئی شما صحبت می کنم زیرا آفرینش را نمایندگی می کنم. همه ی ما مانند تعداد زیادی از شما قبلاً در این دنیا و دنیاهای دیگری زندگی کرده ایم

خداشناسی شما بسیار کوته بینانه و محدود است تا معنا و عظمت واقعی معنویت تان را در بر گیرد. اما همه کس باید یک نقطه ی شروع داشته باشند و هر کس باید از خیرخواهی آفریدگار برخوردار باشد، بنابراین راه های مختلفی به سوی خدا عرضه شده ولی همه ی آنها به دست مردم در طول زمان تغییر کرده اند

اکنون زمان آن رسیده است که شما خداشناسی جامعه ی بزرگ را یاد بگیرید. در غیر این صورت هرگز فراتر از یک نژاد نخستینی تکامل نخواهید یافت، نژادی منزوی و نادان، خرافاتی و احمق از نظر درک زندگی. به این دلیل است که وحی ای جدید در دنیا وجود دارد، وحی ای که به هر چیزی که پیش از این بشر دریافت کرده بی شباهت است

مردم این امر را درک نمی کنند، آنها گیج خواهند شد. عده ای هم خشمگین خواهند شد و احساس تهدید خواهند کرد اما وحی خداوند برای برآوردن انتظارات مردم داده نشده است

وحی برای نجات بشر عرضه شده است. بشر می تواند در برابر امواج عظیم تغییر نابود شود. بشر می تواند در مواجهه با جامعه ی بزرگ حیات هوشمند از بین برود، یک جامعه ی عظیم غیر بشری که برای روح انسان ارزش قائل نمی شوند

به این دلیل است که وحی ای جدید وجود دارد و اکنون درک شما نیز باید رشد کند و باید شروع به تامل درباره ی چیزهایی کنید که قبلاً هرگز به آنها نیندیشیده اید، تا تفاوت های غلطی که قائل شده اید برطرف شده و تمایزات تازه ای که جهت ایجاد یک درک جدید ضروری هستند مستقر شوند. بسیار طول خواهد کشید تا مردم این موارد را یاد بگیرند اما حتی اگر تعداد کمی افراد آموزش ببینند این شروعی است

بسیاری از افراد امروز احساس می کنند که روح شان برانگیخته می شود چون آنها آماده ی واقعیت و وحی ای جدید می شوند. آنها راه خود را در سنن دنیا پیدا نکرده و منتظر وحی ای جدید بوده اند زیرا زندگی کنونی شان نمی تواند آرزوهای عمیق تر یا پیوندهای بزرگ تر آنها را توضیح دهد. آنها اگر بتوانند وحی جدید را کشف کنند، این به هستی شان وضوح و معنا خواهد بخشید و به سوالات شان پاسخ خواهد داد، سوالاتی که در غیر این صورت فقط می توانند با آنها زندگی کنند بدون این که امیدی برای یافتن پاسخ ها داشته باشند

اکنون مهم است که بدانید هر یک از شما برای هدفی بزرگ تر به جهان آمده اید. آمده اید تا به دنیای امروز و آینده خدمت کنید تا بشر بتواند آینده ای داشته و سیر تکامل خانواده ی انسان بتواند با احتمال بیشتری برای موفقیت تداوم یابد

وقت آن فرا رسیده است که داستان های خلقت و ایده های پایان دنیا را کنار بگذارید زیرا واقعیت فراتر از اینهاست. اکنون وقت آن رسیده است که نگاهی به آسمان بیندازید و درباره ی گستردگی عظیم کیهان فکر کرده و در عقاید و ایده های بنیادی خود، اگر چنین عقایدی پرورده شده باشند، تجدید نظر کنید

معنویت بشری به این دنیا، به مناطق محلی در اینجا، به تاریخ و نژادها و مردم این مناطق محدود شده است. اما معنویت جامعه ی بزرگْ معنویت کل کیهان است. خداوند، خدای کل کیهان است — خدای نژادهای بی شمار کاملاً متفاوت با شما، کیهانی که نشان دهنده ی تکامل عملی، فیزیکی و معنوی در هر مرحله ی قابل تصوری است. این چیزی است که در آینده شما با آن رو به رو خواهید شد. به این دلیل است که شما نمی توانید یک مردم بدوی با ایده های ابتدایی باشید. شما نیز باید رشد کنید زیرا این چیزی است که در حال حاضر زندگی از شما می طلبد

وحی باید بیاید و آن باید به حدی بزرگ باشد که بتواند مدت زمانی طولانی به بشر خدمت کند. در اینجا همه ی سنن بزرگ دنیا در چشم اندازی بزرگ تر ابراز می شوند. در اینجا نیت یگانه ی آنها می تواند شناخته شود و همه ی تفاوت هایی که بین شان وجود دارد — تفاوت در درک، تفاوت در تمرینات و تاکید معنوی، تفاوت در معلمان و رهبران و رسولان آنها — به تدریج رنگ می بازد تا که حضور و قصد بزرگ آنها آشکار شود

هدف همه ی مذاهب آن است که شما را به دانش برسانند. زیرا دانش برای آن است که شما را راهنمایی و محافظت کرده و به سوی زندگی ای بهتر بر اساس خدمت به جهان، هدایت کند. بدون توجه به سنت یا دینی که پیروی می کنید، این امر صدق می کند

ممکن است به خدا دعا کنید. ممکن است در معبد یا مسجد یا کلیسا به سجده بیافتید. اما تا زمانی که شروع به انجام کارِ خدا نکنید — کاری که برای شما منظور شده است — واقعیت معنوی خود را درک نخواهید کرد

شما باید این موضوعات را از نو یاد بگیرید، زیرا جدایی کور کننده و گیج کننده و کوبنده است. واقعیتِ جدایی همیشگی به نظر می رسد هرچند که پایان خواهد یافت. ولی پایان کیهان آنقدر فراتر از مفهوم زمان است که برای شما، در محدوده ی زندگی شما، هیچ پایانی ندارد

بنابراین این آموزه و آمادگی را بپذیرید تا ذهن تان بتواند از زنجیرها، محدودیت ها و توهمات خود رها شده و در خدمت دانش در درون تان باشد به جای این که از آن ممانعت کند

زیرا ذهن شما یک وسیله ی ارتباطی است اما خودِ حقیقی و طبیعت حقیقی شما نیست. عقل، یک وسیله ی ارتباطی و یک ناوبر قدرتمند است که هدف آن هدایت کشتی شما است. شما باید ناخدای این کشتی باشید و در اینجا است که آماده سازی باید آغاز شود. در اینجا است که باید نگاه کنید و ببینید چه چیزی شما را محدود می کند، چه چیزی زندگی تان را گسترش می دهد، چه چیزی شما را به سوی قدرت و حضور دانش می برد، چه چیزی این حضور را انکار کرده و شما را از آن دور می کند

شما سرآغاز ندارید، بنابراین روح نمی تواند بمیرد. اما اگر روح در یک وضعیت جهنمی زندگی کند، آنگاه به نظر می رسد که رنج کشیدنش به پایان نخواهد رسید. روح در واقعیتِ جدایی زندانی شده است. جدایی پایان دارد اما این پایان بسیار فراتر از محدوده ی این زندگی است. حتی زمانی که نیاز به زندگی کردن در این دنیا ندارید و حتی زمانی که نیاز به شکل گرفتن هم ندارید، برای پایان دادن به جدایی در ظرفیت های مختلف کار خواهید کرد

به این دلیل است که مفاهیم بهشت ​​و جهنم، مفاهیمی ابتدایی هستند و ربطی به واقعیت ندارند. اگر دیگر نیاز به شکل گرفتن نداشته باشید، آنگاه به کسانی که باقی مانده اند خدمت خواهید کرد. بنابراین خدمت شما بزرگ تر خواهد شد. خداوند دستاوردهای تان را تلف نخواهد کرد بلکه آنها را به کار خواهد بست تا برای دیگرانی که به آنها نیاز دارند و در آینده به آنها اتکا خواهند کرد، سود برسانند

در اینجا باید در تمام موضوعات مذهبی با توجه به وحی جدید تجدید نظر شود. در اینجا باید پی ببرید که شما عقل خود نیستید و این که عقل به تنهایی نمی تواند ماهیت حضور و هدف خدا را در جهان بفهمد. این درک تنها می تواند از طریق مکاشفه به دست بیاید، مکاشفه ی بزرگی که به تمام جهان داده شده است و مکاشفه ای که در زندگی شما به عنوان یک فرد باید رخ دهد تا شما را به سوی قدرت و حضور دانش برده، محدودیت های تفکر و فهم تان را به شما نشان دهد

این هدیه برای آن است که شما را آزاد و نیرومند کرده و به شما قدرتِ یک زندگی هدفمند را در جهان بدهد. ولی موانع زیادی بر سر راه وجود دارند — بسیاری از باورها و مفروضات که سخت به آنها پایبند هستید. مردم کار و شغل خود را بر اساس باورها و مفروضات ساخته اند. آنها هویت خود را بر پایه ی باورها و مفروضات استوار می کنند

این درها باید باز شده و از نو بررسی شوند. این کار شجاعت و بردباری می طلبد. زیرا بشر مهیای امواج عظیم تغییر و مهیای زندگی در دنیایی رو به زوال نشده است، دنیایی که منابع در حال کاهش هستند و محدودیت های زیست محیطی وجود دارد. بشر مهیای واقعیت های حیات در کیهان نشده، واقعیت هایی که به مراتب پیچیده تر از آنچه هستند که در حال حاضر می توانید تصورشان را کنید. به همین دلیل است که اکنون وحی ای جدید باید داده شود و فهم انسان باید رشد کند. وحدت و همکاری بشری باید ساخته و برقرار شود، نه به خاطر اصول برتر بلکه جهت حفظ بقا و سازندگی

در آینده خواهید دید که چه کسی عاقل است و چه کسی عاقل نیست، چه کسی می تواند به وحی پاسخ دهد و چه کسی نمی تواند، چه کسی قلبش باز است و چه کسی قلبش بسته است، چه کسی این شجاعت را دارد تا ایده های شخصی و اجتماعی خود را مورد چالش قرار دهد و چه کسی این شجاعت را ندارد. همه ی این موارد در نور وحی آشکار خواهد شد زیرا هیچ کس نمی تواند همچنان که آینده آشکار می شود، در گذشته زندگی کند

خالق تمام حیات، روح بشری و همه ی مردمان دنیا را دوست دارد، چه دیندار باشند چه نباشند، چه عاقل باشند چه احمق، چه گناهکار باشند چه پرهیزکار. این فقط تعیین می کند که آنها در طول زمان برای رستگاری شان چقدر باید کار کنند. اما زمان برای خدا هیچ نیست و برای شما همه چیز است، همانطور که باید باشد، همانطور که است

سرنوشت شما در جامعه ی بزرگ است. انزوای تان پایان یافته است. شما در حال تمام کردن منابع جهان هستید. برای این که در کیهان آزاد باشید باید خودکفا ومتحد و بسیار محتاط باشید. این الزامات برای تمام نژادهای آزاد در کیهان صدق می کنند. اما این امر ضروری می کند که در فهم و رفتار انسان تغییر بزرگی صورت گیرد و شما از گذشته و از محدودیت های باورهای گذشته تان رها شوید

مردم چندان میل به تغییر ندارند بنابراین زمان خواهد برد. اما وقت زیادی برای آماده سازی ندارید. به همین دلیل است که یک وحی جدید در دنیا وجود دارد. به همین دلیل است که آمادگی برای بشر فرستاده شده است. ضروری نیست که همه کس مهیا شوند اما تعداد کافی در تمام کشورها و سنت های دینی باید این کار را انجام دهند تا بشر از مشکل و از فرصت های بزرگ خود فهمی واقعی به دست آورد

هیچ موضوعی در جهان مهم تر از این نیست زیرا در برابر چالش های بزرگ پیش رو، هر چیزی که باارزش است می تواند از دست برود. به همین دلیل است که وحی جدید مهم ترین چیزی است که شما به عنوان یک فرد و خانواده ی بشری می تواند دریافت کند

با دانش، شما خواهید دانست باید چه اقدامی انجام دهید. بدون دانش، در برابر سختی های بزرگ و بی ثباتی ای که در حال آمدن هستند دچار سرخوردگی، سردرگمی و ناامیدی خواهید شد. این پیشگویی خدا برای بشر است. رسول خدا برای ارائه ی این پیشگویی به اینجا آمده است

هزاران آموزه ی معنوی امروز در جهان وجود دارند اما تنها یک رسول هست. تنها یک پیام جدید از سوی خدا هست. اگر شما این موضوع را قبول ندارید، به خاطر ترس تان در برابر دریافت پاسخ است و هراس تان از این که این پاسخ کارهای بزرگی از شما بخواهد و مسئولیت عظیمی را به شما بسپارد

خواهید دید چه کسی می تواند پاسخ دهد و چه کسی نمی تواند، و تمام دلایلی که مردم می آورند تا آنچه را که وعده ی نجات خانواده ی بشری را می دهد، انکار کنند. نور تاریکی و همه چیز را که در آنجا پنهان شده است برملا می سازد. نورْ چیزی را که پنهان و مخفی بوده و نام های دروغین روی آن گذاشته شده بود آشکار می سازد. در این زمان وحی خواهید دید چه چیزی حقیقی است و چه چیزی کذب است، و فرق بین این دو آشکار خواهد بود

پس ایمان بزرگی داشته باشید که قدرت و حضور دانش با شماست. این دانش در درون تان پاک باقی می ماند. ذهن شما گیچ، وحشت زده و پر از ایده های محدود کننده و غلط است. اما قدرت دانش با شماست. به همین دلیل است که به رغم شرایط و مشکلات روزمره تان، زندگی شما بسیار نوید دهنده است

برای این که خود را مهیا سازید، چیزهای زیادی از شما خواسته می شود زیرا آزادی را باید با کار و تلاش به دست آورد. نمی توانید صرفاً تصور کنید که آزاد هستید. باید آنچه که آزادی را انکار می کند رها کنید تا آزادی در درون تان نیرومند شود. این یک الزام و یک ضرورت است، نه صرفاً یک دلگرمی

پس صدایی را که به نمایندگی قدرتِ خلقت سخن می گوید بشنوید — صدایی بزرگ تر از صدای خودتان، صدایی فراتر از یک فرد، صدایی که به نمایندگی حضور و سلسله مراتبی عظیم در جهان سخن می گوید، صدایی که شما نمی توانید شناسایی کنید، صدایی که بخشی از سنت های شما نیست. ولی این همان صدایی است که در گذشته با نجات دهندگان و رسولان بزرگ سخن گفت. صدایی مانند این صدا، آنها را فراتر از درک آن روز برد و آنها را آماده ساخت تا این صدا را در حد توان شان به مردم خود ارائه دهند

به این دعوت بزرگ پاسخ دهید تا زندگی تان شروع به حرکت کند و اشتباهات تان آشکار شوند. این دعوت، وفاداری شما به مردم و مکان ها و اشیا را به طوری طبیعی و اساسی تغییر خواهد داد، در هارمونی با تجربه ی عمیق ترتان

خداوند فقط می خواهد که شما به سوی آنچه درون تان و درون دیگران حقیقی است باز گردید. لازم نیست با شکوه یا کاملاً پاک و بی عیب و نقص باشد زیرا این اتفاق نخواهد افتاد. حتی بزرگ ترین افراد در میان شما نیز شک و تردید خواهند داشت

باشد که این درک شما باشد