حقیقتِ خانوادۀ معنوی شما

وحی اصلی لفضی را بشنوید

برای دانلود روی اینجا کلیک کنید: دانلود

spiritual family

آنگونه که به پیامبر الهی نازل شده است
مارشال ویان سامِرز
در تاریخ ۲۷ آپریل ۲۰۰۸
مصادف با ۸ اردیبهشت ۱۳۸۷ خورشیدی
در اصفهان، ایران

درباره این فایل صوتی


آنچه در این نوار صوتی می شنوید صدای شورای ملکی است که از طریق رسول مارشال وییان سامرز سخن می گوید

در اینجا، ارتباط اصلی خداوند که فراتر از کلمات وجود دارد، توسط شورای ملکی که بر جهان نظارت دارد به زبان و فهم بشر ترجمه می شود. سپس شورا پیام خداوند را از طریق رسول به دنیا می رساند

در این روند شگفت انگیز، صدای وحی بار دیگر سخن می گوید. کلام و صدا در جهان هستند. برای اولین بار در تاریخ، صدای اصلی ضبط شده ی وحی لفضی برای شما و جهان فراهم شده تا آن را تجربه کنید

باشد که پذیرنده ی این هدیه ی وحی شوید و باشد که پذیرنده ی پیام منحصر به فرد آن برای شما و برای زندگیی شما، شوید



خواننده توجه کند
این ترجمه توسط یک دانش آموز داوطلب پیام جدید از متن اصلی انگلیسی برای انجمن پیام جدید انخام شد. ما شکل آغازین این ترجمه را برای دنیا فراهم کرده ایم تا مردم بتوانند بخشی از پیام جدید را به زبان خودشان تجربه کنند

هر کسی در این دنیا در یک خانواده به دنیا می آید. حتی اگر آن خانواده مفقود شده یا متلاشی شده باشد – حتی اگر شما والدین خود را نشناسید – حتی اگر شما یتیم  یا  کودکِ سرِراهی  باشید – به هر حال شما در یک خانواده به دنیا آمده اید.

برای اکثر افراد این روابطِ  خانوادگی، بر رویِ تربیت آنها، وضعیتِ آنها، طرز تفکرِ آنها، گرایش و جهت گیریِ دنیویِ آنها و درکِ آنها از خودشان به عنوان بخشی از یک جامعه، تأثیر بسزائی دارد. بنابراین ایدۀ خانواده، یک ایدۀ مهم و  بنیادین است. در بعضی فرهنگها اهمیتِ خانواده بیش از بقیۀ  فرهنگهاست اما در هر حال، درهمۀ فرهنگها همچنان خانواده مرکز توجه است.

شما در زندگی خود دو خانواده دارید. شما روابطِ نَسَبیِ خونی و فیزیکی به ویژه با پدر و مادر و خواهر و برادرهای خود دارید، کسانی که شما را به این دنیا آورده اند و امید است که شما را آمادۀ  بودن و زندگی در این دنیا کنند – برای اینکه به شما مکانی برای زندگی و نقشی برای ایفا کردن و فرصتی برای بقا و پیشرفت بدهند.

اما شما یک خانوادۀ معنوی هم دارید،  خانواده ای که به ارتقاء شما در فهم  بیشتری  از خودتان  کمک میکند. در اینجا شما تحت سرپرستی و مراقبتِ خانوادۀ معنوی خود متولد نمیشوید و شرایط مانند خانوادۀ  فیزیکی تان  نیست،  اما  در عوض  خانوادۀ معنوی  شما به سویِ  شما می آیند. شما با خانوادۀ معنوی خود روبرو میشوید. خانوادۀ معنوی شما تأثیر شگرفی در برانگیختنِ آگاهیِ عمیقِ درونتان، بر درک عمیقتر و ذهن عمیقتری که خداوند در درون شما نهاده است  و بر بیداریِ ذهنِ بصیرت و دانشِ درونتان دارند.

خانوادۀ معنوی بسیار رمزآلود است و درک آن بسیار دشوار است. خانوادۀ معنوی افراد بسیار خاصی هستند که مقدر شده است تا زمانی که شما آماده شدید، زمانی که شما قابلیت روبرو شدن و پذیرفتنِ آنها را پیدا کردید با شما ملاقات کنند. آموزش و تربیت آنها برای هدف والاتری که شما برای بودنتان در دنیا دارید بسیار ضروری است. آنها نمایندۀ اجتماع بزرگتری هستند که شما اکنون بخشی از آن هستید. جامعه ای که شما تا این زمان برای درک و دریافت و پذیرش آن به قدر کافی بالغ و کامل نبوده اید.

شاید قبلاً اینجا و آنجا، در زندگی شما شخصی بوده است، یک معلم واقعی، یک کشیش،  یک روحانی یا یک شخص بسیار خردمند از داخل خانوادۀ شما یا خارج از آن، کسی که از حقیقت عمیقتری در درون شما صحبت کرده به گونه ای که شما را برانگیخته و درونتان را تکان داده و به حرکت درآورده است و به گونه ای شما را تحت تأثیر قرار داده که هیچ چیزِ دیگری قادر به انجام آن نبوده است.

این شبیه به شنیدن یک ایدۀ فوق العاده از شخصی در یک گفتگو، در یک سخنرانی یا در یک کتاب نیست بلکه آن شخص شما را در سطحی عمیقتر تشخیص داده و بر شما تأثیری شدید گذاشته است. این فقط  یک سطح تواناییِ  بسیار ابتدایی برای تجربۀ خانوادۀ معنوی تان در یک اجتماع عظیمتر است.

زیرا خداوند ماهیت شما را میشناسد، زیرا خداوند میداند که خانوادۀ دنیوی شما نمیتواند شما را از نظر معنوی ارتقاء بدهد، نمیتواند شما را به هدف عظیمتری که در زندگی دارید هدایت کند، خانوادۀ دنیوی شما حتی نمیتواند این معنویت را  در درون شما تشخیص بدهد. زیرا چنین چیزی در یک خانواده بسیار نادر است. این امکان بسیار نادر است که یکی از والدین شما چیزی را در درون شما ببیند که تشخیص آن مستلزم درک بسیار زیاد و تمهید و آماده سازیِ خاصی دارد.

ممکن است انتظار داشته باشید که همۀ والدین این توانایی را برای تشخیص موهبتِ عظیمی که در درون فرزندانشان وجود دارد داشته باشند، اما این چنین  نیست. این رویداد بسیار نادر است و در صورت وقوع، بسیار بسیار ارزشمند است.

شاید پدربزرگ یا مادربزرگ یا عمو، دایی، عمه، خاله یا بستگانِ شما یا شخصی از فامیل و نزدیکان شما باشد که توانایی تشخیص چیزی را در شما داشته که حتی خودتان قابلیت  تشخیص آن را نداشته اید و نتوانسته اید آن را در خود کشف کنید. بنابراین شما باید بتوانید تفاوت عظیمی که بین خانوادۀ دنیوی و خانوادۀ معنوی شما وجود دارد را تشخیص داده و آن را ببینید.

اکنون وقتی ما ایدۀ خانوادۀ معنوی را مطرح میکنیم، درک و فهم آن برای شما دشوار است و مردم نیز گرایش به ساختن برداشتهای اشتباهِ بسیار زیادی در رابطه با آن دارند. در ابتدا با شنیدن و تفکر کردن در مورد آن بعضی افراد خواهند گفت: “اوه، من یک دوست خوب دارم. او باید قطعاً یک نفر از خانوادۀ معنوی من باشد.” یا ” من عاشق این شخص هستم. ما میخواهیم ازدواج کنیم. او باید قطعاً قسمتی از خانوادۀ معنوی من باشند.” یا  ممکن است بگویید: “اوه، من میتوانم به راحتی با این شخص کنار بیایم وهمراه شوم و ما میتوانیم با هم بمانیم. پس او باید قطعاً جزئی از خانوادۀ معنوی من باشند.”

اما این حدسیات اشتباه هستند. آنها نشان دهندۀ یک سردرگمی هستند و کاملاً  قابل درک و قابل پیش بینی است به ویژه در ابتدا، زیرا شما هنوز بلوغ، توانایی یا خودآگاهی برای تشخیص و تمیز دادنِ شخصی از خانوادۀ معنویتان که برای کمک به پیشرفت شما فرستاده شده است را بدست نیاورده اید.

این روندِ پیشرفتِ شما، صرفاً یک دستاوردِ دنیوی نیست که به وسیلۀ آن  بتوانید جایگاه خود را در جامعه به دست آورید، این مثل یک شغلِ مهم و از این قبیل چیزها نیست.  این مربوط به حافظۀ (تاریخی) شماست که به یادتان می آورد که شما برای رسیدن به هدفِ عظیمتری در اینجا هستید، برای خدمت به خالق همۀ این زندگی ها در اینجا هستید و برای خدمت به خانوادۀ معنویتان، که اکثر آنها ورای این دنیا هستند —  و همینطور برای خدمت به گروه یادگیری که همراه با آنها پیشرفت کرده اید اینجا هستید، نه فقط در این زندگی بلکه حتی در زمانهای قبل درگذشته.

این یک ایدۀ جدید است که به خانوادۀ بشری ارائه شده است و بسیار عجیب و گیج کننده به نظر میرسد. مردم حدسیات و  گمانه زنی ها و ایده های مختلفِ زیادی در ارتباط با آن خواهند ساخت اما هنوز نمیتوانند آن را واقعاً درک کنند.

اگر شما میتوانستید زندگی خود را در میان اجتماع بزرگتر از دنیا ها و در بین کل جهان هستی مشاهده و درک کنید، و اگر میتوانستید تشخیص بدهید که شما در این اجتماع بزرگتر تاریخچه ای داشته اید و درک کنید که شما فقط یک وجود انسانی نیستید و این زندگی تنها زندگیِ موجود نیست، و اگر میتوانستید خودتان را در این بستر بسیار شگرف و عظیمتر مشاهده و درک کنید، آنگاه ممکن بود بتوانید بفهمید که ارتباطاتی ورای این دنیا  و فراتر از این زندگی دارید. اگر میتوانستید بدون خیالبافی و تصویر سازیهای ذهنی این موضوع  را بررسی و تعمق کنید، آنگاه شاید  ایدۀ خانوادۀ معنوی چیزی بود که امید میرفت بتوانید آن را به صورت واقع بینانه و عینی بررسی کنید.

این یکی از رمز و رازهای زندگی است و همینطور یکی از رمز و رازهایِ زندگی شما و زندگیِ هر شخصی که در اینجاست. چیزهای زیادی وجود دارند که بشریت به طور کلی در مورد ماهیت و سیرِ تکاملیِ زندگی کشف نکرده است او تنها توانسته است به تازگی دربارۀ  ماهیت و سیرِ تکاملی زندگی در دو سطح بیولوژیکی و فیزیکی چیزهایی را درک کند.

اما شما فقط یک موجودیت فیزیکی(جسمی) نیستید. شما صرفاً یک زندگی حیوانی بر روی زمین ندارید. شما دارای ضمیر باطنی هستید. شما دارای آگاهی نسبت به گذشته و آینده هستید. شما دارای قوۀ تخیل هستید، توانایی خلق و ابداع دارید. شما فقط دارایِ یک عملکردِ ساده در طبیعت نیستید. بنابراین شما در سطح والاتری  به زندگی و طبیعت متصل هستید حتی اگر از آن آگاه نباشید که البته برای بسیاری از افراد این چنین است.

بنابراین بشریت به عنوان یک کل و جامعه در سطح وسیعتر، درک بسیار محدودی از طبیعت و سیر تکاملی خود دارد چراکه نسل بشر هنوز در این حد پیشرفت نکرده است.  بشر هنوز بَدوی و قبیله ای است. تمرکزِ بشر هنوز بر روی بقا و رقابت با دیگریست. بشریت هنوز ورای این وضعیتِ نخستین، پیشرفتی حاصل نکرده است، پیشرفتی که بعضی از دیگر ملل و دنیاها در جهان هستی به آن دست یافته اند، اگرچه چنین پیشرفتی بین آنها هم چندان رایج نیست.

نعمت و فراوانی موجود در زندگی در سرتاسر جهان (به شکلی که در این دنیا وجود دارد) اتفاق چندان متداول و رایجی نیست، علاوه بر این،  دانایی و خِـرَد و بینش هم  چیز چندان رایجی در جهان نیست. تجلی و آشکارسازیِ قدرتِ الهی و حضور بصیرت و دانش که خداوند در درون هر شخص نهاده است رخداد متداول و رایجی  در جهان نیست.

به نظر میرسد که کل خانوادۀ بشری در حالِ شروعِ دورانِ مدرسۀ راهنمایی(middle school) در روندِ تکاملی بشر در زندگی  به سر میبرد. همگی شما در کلاس سطح پنجم طبقه بندی میشوید. شما در حالِ تلاش برای آموختن و یادگیری هستید و اشتباهات بسیاری انجام میدهید. به این ترتیب مصیبت و فاجعه، محرومیت و ناامیدی در همه جا رُخ میدهد. 

به طور کلی با توجه به آنچه خداوند حقیقتاً دردرون شما نهاده است وبا توجه به تقدیرشما و با توجه به استعدادهای نهفتۀ بشری در آینده، به خصوص هنگامیکه از جایگاه خودتان در جهان هستی آگاه میشوید و با توجه به اینکه توانایی پرورش دادن مهارت و قوۀ تشخیصِ ضروری برای تعامل با ملل و نژادهای دیگر موجود در جهان هستی را کسب میکنید، با در نظر گرفتن همۀ اینها شما اصلاً پیشرفت نکرده اید. و تمامِ اینها در سرنوشتِ شما حاکی از آنست که بشر با یکی از بزرگترین آستانه های تغییر و تکامل در زمان حاضر روبرو میشود.

با توجه به زندگی و شرایط روزمرۀ تان، همۀ اینها به نظر خارق العاده و غیر قابل باور میرسند که ممکن است مورد پسند شما باشند یا نباشند، اما بی ربط به زندگی شما به نظرمیرسند. 

اما در اصل خانوادۀ معنوی شما، و زندگی شما در اجتماع بزرگتر، همه به این موضوع که چرا شما در این زمان به دنیا آمده اید ارتباط دارند و همینطور تمامی اینها به آیندۀ کل بشریت و تمدن بشری مرتبط است که آیا بشربه عنوان یک کلِ واحد، قادر به باقی ماندن و پیشرفت کردن درآینده خواهد بود یا نه.

زیرا دنیا در حال ظهور در “اجتماع بزرگتر” است. این بخشی از تکامل بشری است و این تکامل، برداشتنِ گامهای بزرگی را در طول زندگی شما در این دنیا می طلبد.

چیزی که در حال حاضر برای شما اهمیت دارد درک این موضوع است که شما در دو سطح، در حال تجربۀ زندگی هستید. یکی زندگی که با فکر خود آن را تجربه میکنید و میشناسید یعنی زندگی ذهنی و دیگری زندگی با بصیرت و دانش که دربارۀ روحِ موجود در درونتان است. بنابراین شما خانواده هایی در دو سطح دارید. یک خانواده در سطح ذهن و جسم دارید یعنی خانوادۀ دنیوی تان و یک خانواده نیز در سطح والاتری دارید که آن خانوادۀ معنویتان است، خانواده ای که به بصیرت و دانش و هدف عظیمتر شما در زندگی مرتبط و متصل است. 

شمایی که این اظهارات را میشنوید، شمایی که در حال دریافت کردن ندای پیام جدید خداوند هستید، باید از آن بیاموزید و یاد بگیرید. زیرا شما در حال فراگرفتنِ ابعادِ بالاتری از آفرینش و حقیقت هستید. این آگاهی و این یادگیری با هدف عظیمترِ شما در دنیا، با سرشتِ عمیقتر شما و با کسانی که تحققِ این هدفِ عظیمتر در زندگی شما را حمایت و پشتیبانی میکنند، مرتبط است. 

در حال حاضر این موضوع نباید موضوعِ  گفتگوی شما با افراد دیگرباشد. در مورد خانوادۀ معنوی خود صحبت نکنید. از آن به عنوان موضوع بحث یا حدس و گمانه زنی خود استفاده نکنید. اما در عوض آن را در قلب خود مقدس نگه دارید، بدانید که هنوز آن را درست درک نکرده اید و این آگاهی برای زندگی عمیقتر و درک عظیمتر شما حائز اهمیت است.

 تمام چیزهای مقدس به همین ترتیب باید حفظ شوند. نباید دربارۀ آنها بحث و گفتگو شود. آنها نباید در گفتگوها مطرح شده مورد بحث قرار گیرند مگر در موارد بسیار نادر و فقط با افراد خاص. 

کسانی هستند که شما منتظرملاقاتِ آنها هستید، آنها به فعال شدن آگاهی شما نسبت به خودتان در یک سطح عمیقتر کمک میکنند و آن چیزی که شما را برانگیخته و تحریک میکند فقط ایده ها و تفکرات آنها نیست بلکه حضور آنهاست، چیزی در وجود آنهاست. تعامل و بودن شما درکنارِ آنهاست که باعث برانگیختنِ یک خاطرۀ باستانی از درون شما میشود و همینطور باعث ایجاد احساسِ دوباره ای در شما میشود تا بدانید  برای انجام چیزی والاتر و کاری عظیمتر اینجا هستید.

نگران اینکه همۀ اطرافیان شما نسبت به این موضوع بی علاقه به نظر میرسند یا در پاسخگویی به آن هیچ رغبتی ندارند، نباشید زیرا این امر صرفاً باید در سطح شخصی اتفاق بیافتد. این یک خودشناسی، آگاهی عمیقتر و طبیعت ژرفی است که بر یک مبنایِ فردی قابل کشف شدن است. شما نمیتوانید بیرون رفته و با هرکسی دربارۀ آن صحبت کنید و امیدوار باشید  که آنها بپذیرند  و تشخیص دهند.

این همان چیزی است که از طرف خداوند فراخوانده میشود. فراخوانی که فقط شنیدن یک صدا و تصمیم گیری شما برای انجام کاری بر اساس آن نیست. یک فراخوان (پیام الهی) هنگامی به وقوع می پیوندد که در شرایط عادی و آگاهی معمولِ خود هستید و به سویِ دریافت چیزی بسیار عظیمتر، بسیار متعالی تر و بزرگتر دعوت  میشوید. در عینِ حال، این فراخوانی بسیارساده و خاضعانه است. همه میدانیم از شما خواسته نمیشود که یک فرد مقدس، یک رهبر و یا صورت و مثالی از خداوند بشوید و یا یک فرد قدرتمند و همه چیزدان باشید.

یک فراخوان، دعوتی بسیار ساده، بی ریا و فروتنانه است اما از یک حقیقت عظیمتر در درون شما صحبت میکند چراکه شما اینجا هستید که کاربسیار بزرگتری را به انجام برسانید، نه بزرگتر به معنی باشکوه تر و مجلل تر، بلکه به معنای اینکه، آن کار چیزی فراتر از فعالیت های روزمره وعادی شماست، عظمتی که یک فراخوان، شما را بسوی آن دعوت میکند یک آگاهی والاتر و یک انگیزش درونی عظیمتر در درون شماست.

در اینجا کشمکشی بین خانوادۀ دنیوی شما، تعهدات و وظایفی که دراینجا در قبال آنها دارید  و خانوادۀ معنوی شما که در مورد مسئولیت شما نسبت به خداوند صحبت میکنند، وجود دارد. اجازه بدهید اکنون در این مورد صحبت کنیم.

بسیاری از مردم دنیا که یک خانوادۀ کارآمد دارند، حتی اگر یک خانوادۀ بسیار سالم و حمایت کننده داشته باشند، نسبت به خانوادۀ خود مسئولیت ها و تعهداتی دارند. در شرایط عادی این چیز خوبی است. قابل درک است و حتی به منظور حمایت از ساختار اجتماعی لازم و ضروری است. حتی برای پایدار ماندن تمدن بشری و همچنین حفظ فرهنگ و جامعۀ محلی لازم و ضروری است. 

اما وقتیکه شخصی فراخوانی دریافت میکند و یک نفر از خانوادۀ معنوی اش را ملاقات میکند، برانگیخته شده و چیزی در درونش بیدار میشود، چیزیکه بسیار مهم و اساسی است و برای ماهیت و هدف او در دنیا لازم و ضروریست، سپس او شروع به پاسخ دادن به یک مسئولیت و تعهدِ عظیمتر میکند – چیزی که خیلی والاتر و بزرگتر از مسئولیت و تعهد او نسبت به خانوادۀ(دنیوی) و نسبت به فرهنگ بومی اش است. این چیزیست که میتواند تضاد و کشمکش بسیار زیادی در افراد ایجاد کند و در اکثر موارد همین اتفاق می افتد.

حتی پیام آوران بزرگی هم که به دنیا فرستاده شده اند، این تضاد و کشمکش و این اختلافات بین هویت دنیویشان و هویت عظیمترشان را تجربه کرده اند. آنها با یک آگاهی از هدف عظیمترشان متولد نشده اند. این حقیقت بعداً توسط خداوند در زندگی(دنیوی) برانگیخته شده و پیشِ روی آنها قرار گرفته است. 

آنها، بی نقص و معصوم متولد نشده اند. حتی هدیۀ عظیمی که آنها برای بشریت در درون خود دارند، بلافاصله از (درون)آنها طلوع نمیکند، بلکه  این موهبت بعـدها در زندگیشان تحریک و برانگیخته شده و به ظهور میرسد. و در اینجا تضاد و کشمکش بین آنها و خانواده هایشان و مسئولیت های(مادی و معنویشان) در دنیا به وجود می آید زیرا آنها برای تحقق مسئولیت عظیمی که نسبت به خداوند داشته اند و نیز در پاسخ به فراخوان عظیمی که در درونشان بوده است، مجبور به رها کردن بعضی از آنها میشدند. چراکه آنها نمیتوانستند صرفاً با مسئولیت های خانوادگیشان در دنیا، خود را محدود و مقید کنند.

این بدان معناست که اگر شخصی در خانوادۀ شما وجود داشته باشد، یا اینکه آن شخص، خود شما باشید و این فراخوانِ عظیمتر شروع به پدیدار شدن از درونتان کند و البته این فراخوان ندایی حقیقی از درونتان باشد آنگاه شما شروع به کشمکش و احساسِ تضاد در درون خود خواهید کرد و اینجاست که مشکلاتی در خانوادۀ شما به وجود خواهد آمد. زیرا آنها درک نمیکنند که چه چیزی در این لحظه شما را برانگیخته میکند و خود شما هم آن را درک نمیکنید زیرا در ابتدا این (احساس و درونیاتِ شما) غیرقابل درک است.

چالش شما اینست که آن را دنبال کنید حتی اگر آن را درک نمیکنید. چالش شما اینست که به آن احترام بگذارید حتی اگر هیچ راهی برای تأیید حقیقتِ آن و یا برای سنجش اعتبار و تصدیقِ اهمیت و عظمتِ آن ندارید.

این، آستانۀ  پرمخاطره ای برای افراد است زیرا آنها میتوانند دچار خطاهای بسیاری در اینجا شوند. ممکن است خود را عقب نگاه دارند. ممکن است تسلیم فشارهای خانواده شوند برای اینکه فقط نقش یک پسر یا پدر یا مادر یک خانواده را بازی کنند و یا فقط نقش یک عضو جامعه را بازی کنند. 

بااینکه خداوند آنها را فراخوانده است تا چیز دیگری (والاتر از آنچه هستند) باشند، و شروع به آماده شدن برای اینکار کنند، اما آنها شجاعت و ایمان لازم برای این کار را ندارند و فشارتحمیلی زیادی که از طرف خانواده و فرهنگ جامعه به آنها وارد می شود می تواند بر آنها غلبه کند.

این، آستانۀ بزرگی است. این یکی از اولین آستانه هایی است که هر شخصِ سعادتمند و خوش اقبالی  که آنرا دریافت میکند باید با آن روبرو شده و در تقابل با آن کنار بیاید.

اگر چنین چیزی را در یکی از فرزندان خود یا بین خواهر و برادران خود و یا در هر کدام از اعضای خانوادۀ خود تشخیص دادید و مشاهده کردید، چیزی که برای شما بسیار حائز اهمیت است اینست که درک کنید آنها در حال تقابل و کنار آمدن با ماهیت عظیمتری در درونشان هستند. آنها ممکن است در پاسخ دادن به ین فراخوان موفق نباشند زیرا چنین چیزی مخاطرات جدی زیادی را به همراه دارد اما چیزی که اینجا اهمیت دارد این است که آنها حمایت شما را دریافت کنند، به آنها گوش بدهید و اتفاقات بزرگتری را که ممکن است در زندگی آنها رخ داده باشد، بشنوید. 

بسیاری از مردم به علت مشکلاتِ روانی که دارند  از نظرعاطفی، شکننده و آسیب پذیر هستند. آنها با خودشان، خانوادشان و یا با شرایط شان سازگاری و تفاهم ندارند، اما این بدان معنی نیست که آنها در حال تجربۀ یک فراخوانِ عظیمتر هستند. در اینجا شما باید بسیار مراقب باشید که در درک و فهمتان از این موضوع دچار خطا نشوید. 

چرا این فراخوان یک اتفاقِ نادراست. بسیاری از افراد از نظر روانی و عاطفی زیاد سالم و شاد نیستند. بسیاری از مردم محرومیت های شدیدی را تجربه می کنند. بسیاری از افراد حتی در عملکرد فعلی خود در شرایط فعلی شان مشکل دارند. و این بدان معنی نیست که آنها در حال تجربۀ فراخوانی عظیمتر از سویِ  خداوند هستند. 

اما اگر متوجه چنین چیزی در یکی از اطرافیان خود، یکی از اعضای خانواده و یا یکی از دوستانتان شدید، ضروری است که به آنها فرصت بدهید و آنها را در دنبال کردن فراخوانِ عمیقِ درونشان و تبعیت از نوری که به درون زندگی شان تابیده شده است حمایت کنید – و هنگام  انجام این کار در نظر داشته باشید که ماجراها و مخاطرات بزرگتری در این مسیر وجود دارد.

این مثل شروع یک زندگی کاملاً جدید است که دانش شما در مورد آن بسیار اندک است اما قطعاً باید آن را شروع کنید. اگر این همان تجربۀ فعلی شماست، پس شاید کسی در خانوادۀ شما وجود داشه باشد که میتواند تشخیص بدهد که چیزی متفاوت و منحصر به فرد در درون شما در حال رخ دادن است. شاید کسانی در زندگی شما هستند که با وجود اینکه خودشان نمیتوانند این سفر را بپیمایند و با اینکه آنها خودشان قادر به تجربۀ چنین فراخوانی نیستند، اما میتوانند به شما گوشزد کنند که: “تو باید آن را دنبال کنی. تو باید به آن اعتماد کنی.”

داشتن کسی که بتواند این موضوع را در درون شما تأیید و تصدیق کند مزیت بزرگی است زیرا افراد بسیاری هستند که فراخوان را دریافت کرده اند اما نمیتوانند به آن پاسخ بدهند. آنها توسط خانواده هایشان محدود شده اند. آنها با الزامات و تعهدات خود محصور شده اند. آنها وابسته به تعاریف کهنه و درکِ قدیمی از خودشان هستند. آنها نمیتوانند از این حصارها رها شوند. این مثل آن است که آنها به زمین بسته و زنجیر شده اند و نمیتوانند از این اسارت بیرون بیایند و نمیتوانند بپا خیزند. 

این یک فاجعۀ بزرگ است، اما خداوند میداند که همۀ افراد قادر به پاسخ دادن نیستند. دقیقاً مثل این که تمام دانه هایی که روی زمین می افتند به یک گیاه بالغ تبدیل نمیشوند. هر بلوطی که روی زمین می افتد تبدیل به یک درخت بلوط تنومند نمیشود و به خاطر همین است که تعداد آن دانه ها بسیار زیاد است.

تمام کسانی که اینجا هستند به هدف و فراخوان عظیمتر خودشان در زندگی پی نخواهند برد. حتی اگر توسط خداوند برانگیخته شوند، حتی اگر زمان ظهور آگاهی عمیقترِ آنها  فرارسیده باشد و حتی اگر آنها با عضوی از خانوادۀ معنوی شان روبرو شوند، باز هم این به هیچ عنوان به معنایِ اطمینان از موفقیتِ کامل آنها نخواهد بود.

بسیاری از افراد انکار خواهند کرد. بسیاری از افراد چند قدمی برمیدارند اما دیگر به پیش نمیروند. و این یک غم و اندوهِ بزرگ است زیرا اکنون آنها میدانند چیزی عظیمتر در زندگی آنها وجود دارد ولی آنها نمیتوانند آنرا دنبال کنند و این آنها را آزار خواهد داد. این چیزیست که آنها را تا آخرعمرشان آزار خواهد داد و با آنها خواهد بود. این مشکلی خواهد بود که هیچ چیز، هیچ میزانی از لذت یا تفریح و سرگرمی نمیتواند واقعاً آن را برطرف کند.

زیرا وقتی شما فراخوانده می شوید، باید پاسخ بدهید. اگر شما به هر دلیلی نتوانید پاسخ بدهید یا پاسخ ندهید، این در زندگی شما یک مشکل فرساینده و دائمی خواهد بود. بخاطر این مشکل، ممکن است نسبت به اشخاصِ دیگری که پاسخ داده اند غبطه بخورید یا آنها را محکوم کنید.

پیام جدید خداوند معنای این فراخوان را به وضوح روشن میسازد. زیرا این زمانِ بروزِ مشکلات و تحولاتِ شگرف برای بشریت است و پیام جدید خداوند به چیزی بیش از اشخاص نادر در اینجا و آنجا  نیاز خواهد داشت  تا بتوانند در پاسخ به هدف و فراخوانی عظیمتر بپاخیزند. پیام جدید نیاز به ظهور افراد بیشتری خواهد داشت.

و بنابراین شروع ارتباط  و روند تعامل با خانوادۀ معنویتان چیزی است که باید با دنیا به اشتراک گذاشته شود و نه فقط رازی باشد که در صومعه ها و یا آموزه های سِـری، نگاه داشته شود.

حتی اگر اکثریت قریب به اتفاق مردم قادر به درک آن نباشند و اهمیت یا ضرورت آن را احساس نکنند این موضوع باید منتشر شده  و به اشتراک گذاشته شود زیرا زمان آن فرارسیده است که بشریت به پاخیزد. بشریت باید برای دفاع از خود و اتحاد، جهت نجاتِ دنیا و اتحاد جهت رویارویی با واقعیت زندگی در جهان آماده شود ـــ نوعی از زندگی دراجتماعی بسیار بزرگتر که هم اکنون در حالِ آمیختگی با دنیای شماست.

شما به آستانه ای از تحول بشری و تکامل در تمدن رسیده اید. اینجا جاییست که آگاهی عظیمتری الزاماً باید در بین تعداد کافی از افراد ایجاد شده  و به ظهور برسد و به همین دلیل است که پیام جدید از طرف خداوند به دنیا ارسال شده است. پیامهای قبلی خداوند نمیتوانند شما را برای چنین مسئله ای آماده کنند.

بنابراین یک وحی جدید باید به بشریت ارائه میشد. قسمتی از این وحی، به روندِ شروعِ آشنایی، فراخوان درونی و واقعیت خانوادۀ معنوی شما مربوط میشود.

یادگیریِ چیزهای جدید، پذیرفتنِ چیزهای جدید و همینطور جزئی از تغییراتِ جدید بودن، بسیار چالش برانگیز است. همۀ افراد برای اطمینان خاطر، برای مورد تأیید واقع شدن و کسب منافع اجتماعی، به گذشته می چسبند. اما دریافت یک وحی جدید و زندگی کردن در زمان وقوع وحی، چالش بسیار بزرگیست.

تنها دلیلی که شما میتوانید اینکار را انجام بدهید این است که خداوند بصیرت و دانش را در درون شما قرار داده است، اگر هیچ بصیرت و دانشی در درون شما وجود نداشت، شما همیشه به عنوان بخشی از یک گروه عمل میکردید. مانند یک گله عمل می کردید، همیشه برای امنیت، اطمینان خاطر، مورد تأیید واقع شدن، برای معتبر بودن و به رسمیت شناخته شدن، از خصوصیات  گله ای و از گروه  پیروی میکردید.

اما شما گله ای ازاحشام و حیوانات نیستید. بشریت نوید آینده ای بسیارعظیم را با خود دارد. انسانها در اینجا (در زمین) بصیرت و دانشی عمیق در درون خود دارند بصیرت و دانشی که آن را کشف نکرده اند، بصیرت و دانشی که میتواند مایۀ خوشبختی و برکت آنها باشد، از آنها محافظت کند و آنها را بسویِ موفقیت بیشتر و خدمت بیشتر به همنوعان خود هدایت کند.

در آغازِ یک وحیِ جدیدِ بودن دشوار است. مثل این است که همه چیز را از ابتدا دوباره شروع کنید. هر آنچه را که در مورد دین و معنویت آموخته اید باید کنار بگذارید. بسیاری از مردم قادر به انجام اینکار نیستند. آنها از آموزشها و تحصیلات خود جهت ارتقاءِ خودشان استفاده کرده اند، اما در اینجا شما باید از ابتدا دوباره آغاز کنید، با یک ذهن باز و بدون هیچگونه پیش فرضی.

چه تعدادی از افراد قادر به انجام این کار هستند؟ چه تعدادی از مردم شجاعت و تواضعِ لازم را دارند که در آغاز کار با کنار گذاشتن همۀ عقاید و تمام ایده ها و افکارِ اساسی در مورد خودشان و در موردِ دنیا اینکار را شروع کنند؟ چه کسانی شجاعت و تواضعِ انجام اینکار را دارند؟ چه کسانی شهامت و فروتنی برای یادگرفتن از اعماقِ درونشان و از خانوادۀ معنوی شان و نیز آمادگی برای ظهور بشریت در یک اجتماع بزرگترِ از حیاتِ هوشمند را دارند؟

در اینجا به دنبال متخصصان، صاحب نظران، رهبران دینی و دولتی نباشید، زیرا درک آنها از خودشان، بر پایۀ گذشته بنا شده و به ندرت از بین آنها کسی قادر به درک آستانۀ عظیمی که اکنون بشریت با آن روبروست، خواهد شد. تعداد اندکی از آنها قادر به پاسخ به پیام جدیدی از طرف خداوند خواهند بود.

پیام جدید خداوند واقعیتی بسیار متفاوت است. این پیام، تغییر به سطحی بالاتر از هستی است که حتی درآغاز مردم آن را تشخیص نخواهند داد. آنها فکر خواهند کرد که این امر صرفاً تغییراتی است در چهارچوب  آنچه در حال حاضر وجود دارد. آنها به افکار و ایده های این پیام نگاه کرده و خواهند گفت: “اوه، بله درست است، من این ایده ها و طرز فکر را درک میکنم.”

اما آنها این افکار و ایده ها را درک نمیکنند. آنها نمیدانند به چه چیز مینگرند. درست مثل اینکه با عیسی مانند یک جنایتکار رفتار شد، آنها به پیام جدید بعنوان نوعی نیرنگ و فریب نگاه خواهند کرد. آنها قادر به دیدن تفاوت طلا و سنگ نیستند.

شما چه کاری میتوانید بکنید؟ خداوند چه کاری میتواند بکند؟ وحی باید داده شود و کسانی که قرار است بخشی از آن باشند و از آن بهره مند شوند، باید فراخوانده شوند. اکنون تعداد این افراد زیاد(مستعد) است و فقط یک شخص خاص و کمیاب در اینجا و آنجا نیست. 

این چالشی است که در آغاز وجود دارد زیرا، پیامبر در دنیا وجود دارد. آیا شما منکر او میشوید؟ آیا او را رد کرده و با او همراه نمیشوید؟ آیا  تصور میکنید او دروغگو و ساختگی است؟ آیا با ترسها و باورهای خود او را قضاوت میکنید؟ و یا اینکه گوش میدهید تا بشنوید؟

هم اکنون وحی جدید در دنیاست، آیا آن را انکار خواهید کرد؟ آیا از آن اجتناب خواهید کرد؟ آیا اینگونه فکر خواهید کرد که این هم  فقط  یکی از هزاران هزار، آموزه های موجود است؟

شما در اینجا باید با قلب خود بشنوید. زیرا درکِ آن فراتر از ظرفیت و توانایی ذهنی شماست. این ورای فلسفه، الهیات، ایده ها و ادیانِ شماست. این ورای همۀ چیزهاست. این فراتر از درک و فهم انسان است.  حقیقی ترین چیزها در مورد شما، حقیقتِ زندگی شما و اینکه چه چیزی شما را به این دنیا فرستاده است، همگی اینها نیز  فراتر از درک و فهم بشر است.

بنابراین انتظار نداشته باشید که دیگران آن را تشخیص بدهند، بپذیرند، آنرا تشویق و تحسین کنند زیرا اینگونه نخواهد بود، این(پیام جدید) چیزیست که شما را پخته و بالغ میکند و به ایمان و اعتماد به نفس واقعی و بالایی نیاز دارد، چیزی که زندگی شما را برای هدف عظیمتری به حرکت درمی آورد. این صرفاً بخشی از وضعیت پرهرج و مرج دنیا نیست.

آنچه شما را بر فراز این کوه عظیم فرامی خواند(نیرویی برگرفته از) جاه طلبی شما و یا حالاتِ روحی و روانی شما  و یا هر چیز دیگری که بتوانید بلافاصله آن را درک کنید نیست، چیزِ بسیارعظیمتری است. و اگر اشخاص دیگری را می شناسید که به چیزی به این عظمت پاسخ میدهند، باید آنها را حمایت، تصدیق و پشتیبانی کنید.

فکر نکنید که این برای همه اتفاق می افتد زیرا همه فراخوانده نمیشوند. نگران نباشید که وضعیت بشر آنقدر فاسد و ناخوشایند است که چنین فراخوانی هیچ تأثیری بر آنها ندارد زیرا شما باید فقط در درونِ خودتان بنگرید. شما باید در درونِ زندگی خود بنگرید. آنجا جایی است که این فراخوان اتفاق خواهد افتاد. اگر این اتفاق نیافتاده باشد، آنجا جایی است که رُخ خواهد داد، نه در سطح بشریت. اگر نگاه شما به دیگران باشد، همیشه ناامید و مأیوس خواهید شد.

اگر شما بتوانید شروع به پاسخ دادن کنید، دیگران برای کمک به شما فرستاده خواهند شد. برخی از آنها اما به طور خیلی گذرا و موقتی و حتی در هر لحظه همراه شما خواهند بود ولی همگی نشانه هایی هستند که مسیر را به شما نشان میدهند. بعضی ها  فقط برای تشویق کردن شما برای ادامه دادنِ راهتان خواهند آمد. بعضی از آنها پیامهایی را به شما میرسانند.

سرانجام دیگران می آیند که به شما بپیوندند تا در یافتن و کشف کردن هدف عظیمترتان و کاری که در اینجا باید انجام دهید، به شما کمک کنند. اکنون شما باید به چنین چیزی ایمان داشته باشید زیرا شاید تا به حال فقط یکی، دو مورد از آنها برای شما اتفاق افتاده باشد. 

حقیقتِ مسئله اینگونه است، فرقی نمیکند که در کجا زندگی میکنید، با چه فرهنگ و با چه وضعیت مالی هستید. خداوند فقط به ثروتمندان و افراد دارای امتیاز ویژه، موهبت خویش را عطا نمیکند. در حقیقت، بزرگترین افراد از دلِ شرایطِ دشوار و وضعیت بسیار محروم و فقیر می آیند.

پیامبران بزرگ هم در خانواده های فقیر و هم در خانواده های ثروتمند متولد شده اند. هر کدام از این وضعیت ها مزایا و معایبِ خاص خود را دارد، از نظر فراخوان عظیمی که دریافت میکنند  و از نظرِ مواجهه با خانوادۀ معنویشان و فراخوان عظیمتری که آنها را به این دنیا آورده است، هر کدام ویژگیهای خود را دارند.

رسیدن به درک و آگاهی دربارۀ معنایِ خانوادۀ معنوی، فقط بخشی از آموزش عظیمتری است که در پیشِ رو دارید و این چیزِ جدیدی برای بشریت است. برای اینکه با زندگی هوشمند در جهان ارتباط برقرار کنید، حتماً باید این درک و فهم را از خانوادۀ معنوی خود داشته باشید و در غیر این صورت نخواهید فهمید که شما در این محتوا و بستر عظیمتر چه کسی هستید؟ نخواهید فهمید که حتی در میان نژادهای دیگر جهان، مشارکت و همبستگی دارید.

و هنوز اینگونه فکر خواهید کرد که شما فقط بخشی از قبیلۀ بشری هستید و فقط شهروند یک کشور خاص هستید، هنوز اینطور فکر خواهید کرد که فقط در ارتباط با نوع خاصی از کار و صنعت در زندگی هستید و خانوادۀ دنیوی شما همۀ آن چیزیست که شما هستید و همۀ آن چیزیست که نیاز دارید باشید. شما اینگونه فکر خواهید کرد. شما درک نخواهید کرد که ارتباطات عظیمتری هم فراتر از صرفاً خانوادۀ بشری دارید.

برای اینکه چنین درکی داشته باشید حتماً باید از اجتماع بزرگتر بیاموزید. حتماً باید از خانوادۀ معنوی خود بیاموزید. و فقط پیام جدید از جانب خداوند میتواند این موارد را برای شما آشکار سازد زیرا این چیزی فراتر از فلسفه، اندیشه ها، حدس و گمانه زنی ها و ادراکِ  بشر است. این یک خلق بشری نیست. این آفریدۀ دست خداوند است. این یک هدیه به بشریت است و دقیقاً در زمان مناسب آمده است.

بنابراین فهم و درک خود را با فروتنی آغاز کنید، نه اینکه تلاش کنید همۀ اینها را در قالبِ ایده ها، فرضیات و اعتقادات قدیمی خود بگنجانید، بلکه در عوض عقاید کهنه را کنار بگذارید زیرا این فراخوان یک چیز جدید است. این یک وحیِ جدید است. خودِ این وحی به شما خواهد آموخت که چه چیزی هایی را  باید بیاموزید تا بتوانید بفهمید و درک کنید و سپس حرکت عظیمتر زندگی شما مشخص خواهد کرد که این سفر، چگونه سفریست و به چه چیزهایی نیاز دارید.

در اینجا خواهید دید که شما در یک نقطۀ تحول بزرگ  و شاید درعظیمترین نقطۀ عطفِ همۀ زمانها برای خدمت به بشریت به دنیا آمده اید – در مسیری که بشریت رو به زوال است  و با حقیقتِ زندگی در جهانِ هستی روبرو میشود.

و پیام جدید از جانب خداوند این دو آستانۀ بزرگ را نشان میدهد که  منظور از آنها چیست و چگونه باید با آنها تعامل کرد. این، همۀ محتوایست که در زندگی عظیمتر شما وجود دارد. این است دلیل اینکه شما فراخوانده شده اید و یا در آینده فراخوانده خواهید شد. این چیزیست که به ماهیتِ عمیقترِ شما و دلیل بزرگتری که برای بودن شما در این زمان در اینجا وجود دارد، مفهوم و واقعیت میبخشد.