گام های دانش — گام های ۱-۹۸

 


گام‌های دانش کتاب دانسش درونی است. برنامه‌ی یک‌ساله‌ی آن که به 365 «گام» یا درس بخش شده، برای این طراحی شده تا دانش‌آموزان را قادر سازد یاد بگیرند که دانشِ از خود یا قدرت معنوی‌شان را تجربه کنند و آن را در دنیا به کار بندند. گام‌های  دانش‌ حرکت به سوی تحقق این امر را به شیوه‌ای گام به گام آغاز می‌کند که طی آن ایده‌ها و تمرین‌های ضروری که چنین کاری را امکان‌پذیر می‌سازند، به دانش‌آموزان معرفی می‌شود. تمرین هرروزه باعث خلق بنیانی مستحکم از تجربه می‌شود و تفکر و دریافت و خودانگیزشِ لازم برای هم موفقیت دنیوی و هم پیشرفت معنوی را ایجاد می‌کند


Step 1: I am Without Knowledge Now | گام اول: من اکنون بدون دانش هستم

هر موقعیت حساس رشد باید نقطه‌ی شروعی داشته باشد. باید از جایی آغاز کنید که در آن هستید، نه از جایی که می‌خواهید باشید. این حرف به معنای آن نیست که بگوییم دانش با شما نیست. مثل این می‌ماند که بگوییم شما با دانش نیستید. دانش منتظر شماست که به جلو حرکت کنید. دانش منتظر است که خود را به شما دهد. بنابراین، شما رفته رفته آماده می‌شوید که پیوند با دانش را آغاز کنید، که آن جنبه از ذهنتان است که با خود از سرای کهن آورده‌اید

امروز سه بار و هر بار ده دقیقه به این فکر کنید که دانش چه است، نه اینکه در این کار فقط افکار خود را به کار بندید، نه اینکه فقط درک گذشته‌ی خود را به کار بندید، بلکه به این فکر کنید که دانش واقعا چه چیزی است

تمرین اول: سه زمان ده دقیقه‌ای


Step 2: Knowledge Is With Me, Where Am I? | گام دوم: دانش با من است. من کجا هستم؟

دانش با شما است، کاملا با شماست، اما در آن بخشی از ذهن‌تان است که هنوز به آن دسترسی پیدا نکرده‌اید. دانش نماینده‌ی خود  حقیقی شما، ذهن حقیقی شما و روابط حقیقی شما در کیهان است. این دانش همچنان حاوی رسالت بزرگ‌تر شما در دنیا است و استفاده‌ی احسن از سرشت شما، تمام توانایی و مهارت‌های فطری شما را، حتی محدودیت‌های شما را، میسر می‌کند – که تمامشان باید از برای  نیکی در دنیا داده شوند

دانش با شما است، اما شما کجا هستید؟ امروز به این فکر کنید که کجا هستید. اگر با دانش نیستید، کجایید؟ پس امروز سه بار، هر بار ده دقیقه، به این فکر کنید که کجا هستید، نه فقط از نظر فیزیکی یا جغرافیایی، بلکه از نظر آگاهی شما از خود در دنیا. خیلی خیلی به دقت فکر کنید. به ذهنتان اجازه ندهید که حواس شما را از این توجه منحرف کند. اکنون و در آغاز آمادگیتان، ضروری است که این پرسش‌ها را بسیار جدی مطرح کنید

تمرین دوم: سه زمان ده دقیقه‌ای


Step 3: What Do I Really Know? | گام سوم: من واقعا چه می‌دانم؟

امروز از خودتان بپرسید که واقعا چه می‌دانید و تمایز قایل شوید بین آن چه می‌دانید با آن چه فکر می‌کنید و آن چه بدان امید بسته‌اید و آن چه برای خود یا دنیایتان می‌خواهید و آن چه که از آن بیم دارید و آن چه که بدان معتقدید و آن چه برایتان عزیز است و آن چه که برایتان ارزشمند است. تا آن جا که در توان دارید بین این پرسش که «من واقعا چه می‌دانم؟» و چنین توجهاتی تمایز قایل شوید. باید مدام هر پاسخی را که در جواب این پرسش به خود می‌دهید به نقد بکشید تا ببینید که این پاسخ‌ها نمایانگر باورها یا تصورات شما یا باورها و تصورات دیگران یا حتی کل بشریت است یا خیر

امروز سه بار، هر بار ده دقیقه، این سوال را بپرسید و خیلی جدی به پاسخ خود و به معنای این سوال فکر کنید: «من واقعا چه می‌دانم؟»

تمرین سوم: سه زمان ده دقیقه‌ای


Step 4: I Want What I Think I Know | گام چهارم: من چیزی را می‌خواهم که فکر می‌کنم می‌دانم

شما چیزی را می‌خواهید که فکر می‌کنید آن را می‌دانید و این چیزی است که شالوده‌ی درک شما از خود و دنیا را تشکیل می‌دهد. اما اگر صادقانه بنگرید خواهید دید که درک شما در وهله‌ی اول اساسش بر پندارهای شماست، و این پندارها، اگر نگوییم همه‌ی آنها، بخش اعظم‌شان بر اساس تجربه‌های شما شکل نگرفته‌اند

امروز و در سه زمان کوتاه تمرینی خود که در آن تمام حواستان را معطوف به بررسی پندارهای خود می‌کنید، به چیزهایی فکر کنید که واقعا فکر می‌کنید آنها را می‌دانید، از جمله چیزهایی که تا کنون به فکرتان خطور نکرده آنها را مورد پرسش قرار دهید – چیزهایی که فکر می‌کنید می‌دانید. پس تمرین امروز گام‌های پیشین را ادامه می‌دهد به سمتی که شما رفته رفته تفاوت میان چیزی را که فکر می‌کنید می‌دانید و خود دانش واقعی را خواهید دید، و نیز رابطه‌ی میان تصوری را که از دانش دارید و پندارها و باورها و امیدهای خود نسبت به چیزها را مشاهده خواهید کرد

بنابراین، بسیار ضروری است که در هر جلسه‌ی تمرین به چیزهایی که فکر می‌کنید می‌دانید، فکر کنید. وقتی بفهمید که اساس آنها پیش از هر چیز دیگر بر پندارهای شماست، آنگاه است که متوجه خواهید شد چقدر بنیان شما در جهان سست است. این احتمال وجود دارد که فهم این موضوع باعث ناراحتی و تشویش خاطر شما شود، اما برای این که بنیان حقیقی خود را در جهان پیدا کنید این کار صددرصد ضروری است

تمرین چهارم: سه زمان 10 دقیقه‌ای


Step 5: I Believe What I Want to Believe | گام پنجم: من به چیزی معتقدم که می‌خواهم بدان اعتقاد داشته باشم

این گفته‌ نشان‌دهنده‌ی بزرگ‌ترین حماقت بشر و خطرناک‌ترین اشکال خودفریبی‌ است. اعتقادات پیش از هر چیز بر اساس تمنیات شکل می‌گیرند، و نه بر اساس آنچه رخ می‌دهد و آنچه اصالت دارد. در حقیقت، ممکن است که اعتقادات نماینده‌ی آرمان‌های بزرگ‌تر بشر باشند و از این نظر بازتابی از حقیقت را نیز در خود دارند، اما وقتی صحبت از امور روزمره و پرسش‌های عملی‌تر می‌شود، انسان‌ها اعتقادات خود را بر شالوده‌ی چیزهایی که بدان امید بسته‌اند استوار می‌سازند و نه بر چیزهایی که واقعا وجود دارند. شما باید این درک درست را داشته باشید که طریق رسیدن به هر گونه عزم راسخ و هر گونه بنیاد سازنده باید با واقعیت موجود آغاز گردد. اینکه امروز چه هستید و چه دارید باید نقطه‌ی آغاز شما باشد

پس، در سه زمان تمرینی امروز خود به این گفته فکر کنید. ببینید به چه اعتقاد دارید و سپس، ببینید که چه می‌خواهید. خواهید دید که حتی اعتقادات هراسناک و منفی شما با آرزوهای شما مرتبط است. تنها به کار بستن دقیق تمرین امروز این موضوع را برای شما آشکار خواهد کرد

تمرین پنجم: سه زمان ده دقیقه‌ای


Step 6: I Have a Real Foundation in the World | گام ششم: من بنیانی حقیقی در جهان دارم

ورای اعتقادات و پندارهایی که ترس و تردید شما را پنهان می‌کنند، برای شما بنیانی حقیقی در جهان وجود دارد. این بنیان ریشه در حیات شما در خارج از این دنیا دارد، زیرا آنجا جایی است که از آن آمده‌اید و به آن بازخواهید گشت. شما از جایی آمده‌اید که به آن بازخواهید گشت، آمدنی که با دست خالی هم نبوده است

امروز دو بار در جلسه‌های طولانی‌تر که 15 یا 20 دقیقه باشند، به این فکر کنید که بنیان حقیقی شما چه چیزی ممکن است باشد. به تمام نظرات خود در این مورد فکر کنید. این پرسش بسیار مهمی است. شما باید به نیاز بزرگ خود به این امر پی ببرید تا این پرسش را با جدیت و عمقی نافذ بپرسید

بدون بنیانی حقیقی، دستاوردها و پیشرفت‌های واقعی شما مایوس‌کننده می‌بودند. پس این موهبتی بزرگ است که شما دارای چنین بنیانی هستید، حتی اگر برای شما ناشناخته باشد

تمرین ششم: دو زمان 15 تا 20 دقیقه


Step 7: Review | گام هفتم: مــرور

در دو زمان تمرینی امروز، مروری داشته باشید بر تمام چیزهایی که تا کنون از نظر گذرانده‌ایم، از شروع گام اول تا گام روز پیش. آن گاه، به کلِ توالی گام‌ها در کنار هم فکر کنید. در این مرحله، بسیار مهم است که انتظار رسیدن به هیچ نتیجه‌ای را نداشته باشید، بلکه سوال بپرسید و حدود نیاز خود را به دانش واقعی کشف کنید. چنانچه تمرین امروز را با جدیت انجام دهید، کاملا مشخص خواهد بود که شما این نیاز بزرگ را در خود دارید. بدون پندارهایتان، شما آسیب‌پذیر خواهید بود اما در جایگاهی هم هستید که حقیقت و اطمینان را در زندگی دریافت کنید

امروز دو بار و هر بار سی دقیقه تمرین کنید که به این چیزها بیاندیشید

تمرین هفتم: 2 زمان 30 دقیقه‌ای


Step 8: Today I Will Be Still | گام هشتم: امروز در سکون خواهم بود

در دو تمرین مراقبه‌ای امروزتان، 15 دقیقه تمرین سکون کنید. ابتدا سه نفس عمیق بکشید و سپس بر یک نقطه‌ی درونی تمرکز کنید. این نقطه‌ می‌تواند نقطه‌ای خیالی باشد یا نقطه‌ای واقعی روی جسم‌تان. در حالی‌که چشمان‌تان بسته است، فقط تمام حواس خود را معطوف به این کار کنید، بدون این‌که در مورد این عمل داوری یا ارزیابی‌ای داشته باشید. چنان‌چه تلاش‌های اولیه برای‌تان دشوار بود دلسرد نشوید. آغاز هر چیز مهم در زندگی می‌تواند در بادی امر دشوار باشد، اما اگر استقامت به خرج دهید این هدف بزرگ را به دست خواهید آورد، زیرا در سکون تمام چیزها دانسته می‌شوند

تمرین هشتم: دو زمان 15 دقیقه‌ای


Step 9: In Stillness All Things Can Be Known | گام نهم: در سکون تمام چیزها دانسته می‌شوند

سکون ذهن می‌گذارد که ذهنی برتر مجال ظهور پیدا کند و حکمت خود را آشکار سازد. آنانی که به شوق دانشْ سکون را می‌پرورند، خود را آماده‌ی این می‌کنند که مکاشفهای بزرگتر و بینش راستین بُروز پیدا کند. بصیرت ممکن است در حین تمرین یا هر فعالیت معمولی دیگر بروز پیدا کند. در اینجا، جنبه‌ی مهم امر این است که آمادگی به وجود آمده است

امروز دو بار تمرین سکون دیروز را تکرار کنید، منتها بدون آن‌که انتظار نتیجه‌ای را داشته باشید. از این تمرین برای مطرح کردن پرسش‌های خود استفاده نکنید، چرا که شما تمرین سکون می‌کنید که در آن تمام حدسیات و تمام پرسش‌ها و تمام جستجوها پایان می‌گیرند. امروز دو بار، به مدت 15 دقیقه، یک بار دیگر تمرین سکون را انجام دهید

تمرین نهم: دو زمان 15 دقیقه‌ای


Why Am I Doing This Anyway? | اصلا من چرا این کار را می‌کنم؟

سوال بسیار خوبی است! اصلاً چرا شما این کار را می‌کنید؟ چرا چنین سوالاتی می‌پرسید؟ چرا به دنبال چیزهای بزرگتر هستید؟ چرا این تلاش را به خرج می‌دهید؟ از این سوالات گریزی نیست. ما انتظار شنیدن چنین سوالاتی را داریم. چرا شما این کار را می‌کنید؟ شما این کار را می‌کنید چون ضروری است. اگر می‌خواهید زندگی شما چیزی بیشتر از یک زندگی کاملاً سطحی و بی‌ثبات باشد، باید ژرف‌تر بکاوید و عاری از اطمینان خاطری باشید که اساسش تنها پندارهای سست و انتظارات دلخوش‌کننده است. موهبتی بزرگتر انتظار شما را می‌کشد، اما شما باید خود را از نظر روانی و احساسی و جسمی آماده کنید. شما بدون دانش از هدف خود اطلاعی ندارید. از منشأ و سرنوشت خود اطلاعی ندارید، و این حیات را سپری می‌کنید انگار که خوابی آشفته بوده است و نه بیش


Step 10: What Is Knowledge? | گام دهم: دانش چه است؟

بهتر است بگوییم که دانش آن چیزهایی نیست که اغلب بدان نسبت داده می‌شود. نظرات نیست. مجموعه‌ای از اطلاعات نیست. یک دستگاه اعتقادی نیست. یک فرایند خودسنجی نیست. دانش راز بزرگ زندگی شما است. بروز بیرونی آن عبارت است از فراست عمیق، بینش بزرگ، آگاهی غیرقابل توضیح، ادراک خردمندانه در حال و آینده و فهم خردمندانه نسبت به گذشته. اما برخلاف این دستاوردهای بزرگ، دانش عظیم‌تر از این‌ها است. خود واقعی شما است، خودی که جدای از حیات نیست

تمرین دهم: امروز این آموزه را سه بار بخوانید


Step 11: I Am Not Apart from Life | گام یازدهم: من جدای از حیات نیستم

فارغ از تمام ساخته‌های بزرگی که اساس‌شان بر فردیت شما و تمام چیزهایی است که با شخصیت شما در پیوند هستند – جسم، نظرات، دشواری‌ها، حالات ظاهری منحصر بفرد، ویژگی شخصی، و استعدادهای شما – شما از حیات جدا نیستید. این امر بسیار آشکار است اگر بی‌آلایش به خود بنگرید و متوجه شوید که اصلا خود ساختار بدن شما و خود تار و پود حیات فیزیکی شما کاملا از حیات در شکل فیزیکی‌اش ساخته شده است. کاملا آشکار است که شما از همان «جنس» ساخته شده‌اید که اطرافیان شما از آن ساخته شده‌اند. آن‌چه رازآمیز است ذهن شما است. به نظر می‌رسد نقطه‌ی متمایزی از فهم باشد، اما همان اندازه بخشی از حیات است که تار و پود فیزیکی شما جزء آن است. شما فردی هستید کاملا بی‌اطلاع از منشأ و شمول خود در حیات. اکنون فردیت شما باری است بر دوش شما، اما خوشبختی بزرگی برای شما خواهد بود آن زمان که این فردیت بتواند خود حیات را نشانگر باشد

تمرین یازدهم: این درس را امروز سه بار بخوانید


Step 12: My Individuality Is to Express Life Itself | گام دوازدهم: فردیت من قرار است خود حیات را نشان دهد

در اینجا، منحصربفرد بودنِ شما امتیازی بزرگ و منشأ شادی است، نه منشأ یک بیگانگی رنج‌آور و نه منشأ داوری دردناک در حق خودتان و دیگران. این تمایز، نه شما را بر دیگران برتری می‌دهد و نه نسبت به آنان فرو می‌کاهد. صرفا هدف واقعی فردیت شما و انتظاری را که از آن در آینده می‌رود، مشخص می‌کند. شما اینجا هستید تا چیزی را نشان دهید. این است آن معنای حقیقی که به فردیت شما داده شده، زیرا شما دیگر نمی‌خواهید جدا باشید

امروز دو بار، تمرین‌ سکوت را که تا کنون ترسیم کرده‌ایم، تمرین کنید

تمرین دوازدهم: دو زمان 15 دقیقه‌ای


Step 13: I Want to Be Separate to Be Unique | گام سیزدهم: برای منحصربفرد بودن، می‌خواهم جدا باشم

این اندیشه انگیزه اصلی برای جدایی را نشان می‌دهد و در عین حال، ضرورتی هم ندارد. ما اینجا آن را نیاوردیم که تاییدش کنیم، بلکه آورده‌ایم تا وضعیت فعلی شما را نشان دهیم. شما می‌خواهید جدا باشید، چون این جدایی خود شما را مشخص می‌کند؛ خود شما در جدایی مشخص می‌شود نه در شمول. جدایی منشأ تمام آلام و سردرگمی ذهن شما است. حیات فیزیکی شما نشان‌دهنده‌ی یک حیات جداگانه است، اما فقط از یک زاویه‌ی دید مشخص. از زاویه‌ای دیگر، به هیچ‌وجه نشانگر جدایی نیست بلکه نشان‌دهنده‌ی یک واقعیت بزرگتر است

امروز دو بار، 15 دقیقه را صرف تمرکز بر این فکر کنید. به‌طور جدی به معنای این درس فکر کنید و از تجربه‌های خود برای اندیشیدن به ارتباط آن با خودتان کمک بگیرید. به این بیاندیشید که خواست شما برای جدایی چه بهایی از نظر زمان، نیرو و درد برای‌تان داشته است. انگیزه‌ی خود را برای جدایی درک کنید، آن‌گاه خواهید دانست که می‌خواهید آزاد باشید

تمرین سیزدهم: دو زمان 15 دقیقه‌ای


Step 14: Review | گام چهاردهم: مرور

یک بار دیگر تمام درس‌های گفته‌شده را مرور کنید. در این مرور، تمام تعلیمات داده‌شده در هر گام را دوباره بخوانید. همچنین، تمام جلسات تمرینی‌تان را مرور کنید تا عمق درگیری خود با تمرین و نتایجی را که تجربه کرده‌اید، مشخص کنید. شما در تمام برنامه‌ی مطالعاتی‌تان محتوای تجربه‌ی خود را کاوش خواهید کرد. این امر خود نضج خواهد گرفت و سرانجام تحقق دانشِ شما را برای‌تان آشکار می‌کند

یک زمان تقریبا 45 دقیقه‌ای را صرف مرور تمام تعلیمات داده‌شده و نتایج و کیفیت تمرین خود کنید. فردا مرحله‌ی دوم مهیا شدن را با یکدیگر آغاز خواهیم کرد

تمرین چهاردهم: یک زمان 45 دقیقه‌ای


Step 15: I shall Listen to My Experience Today | گام پانزدهم: امروز به تجربه‌ام گوش خواهم داد

امروز به تجربه‌ام گوش خواهم داد تا به محتوای ذهنم پی ببرم

بدانید که محتوای حقیقی ذهن‌تان در اعماقِ چیزی دفن شده که از زمان تولد جمع کرده‌اید. این محتوای حقیقی می‌خواهد خودش را در بستر حیات و وضعیت فعلی شما نشان دهد. برای فهم آن شما باید به دقت گوش کنید و رفته رفته تفاوت میان محتوای حقیقی ذهن‌تان و پیام‌هایش برای شما و دیگر کشش‌ها و خواست‌هایی را که حس می‌کنید، متوجه شوید. جدا کردن افکار از دانش یکی از بزرگترین دستاوردهایی است که در این درس فرصت دارید به آن دست پیدا کنید

تمرین 45 دقیقه‌ای امروز به گوش دادن درونی اختصاص خواهد داشت. این امر مستلزم آن است که بدون قضاوت کردن خود گوش فرا دهید، حتی اگر محتوای افکار شما ناراحت‌کننده باشد. حتی اگر محتوای افکار شما مطلوب شما نباشد باز هم باید بدون قضاوت گوش کنید تا اجازه دهید ذهن‌تان باز شود. شما دارید به چیزی عمیق‌تر از ذهن گوش می‌دهید، اما برای رسیدن به آن باید از ذهن عبور کنید

تمرین پانزدهم: یک تمرین 45 دقیقه‌ای


Step 16: Beyond My Mind Is Knowledge | گام شانزدهم: ورای ذهن من دانش قرار دارد

ورای ذهن شما دانش‌ قرار دارد، یعنی هسته‌ی وجود شما، خود واقعی شما، نه آن خودی که آن را برساخته‌اید تا با دنیا تعامل داشته باشید، بلکه خود واقعی‌تان. از این خود واقعی، افکار و دریافت‌ها، گرایش‌ها و جهت‌ها نشأت می‌گیرند. شما هنوز نمی‌توانید بیشتر آن چیزی را که خود واقعیتان به شما مخابره می‌کند، بشنوید، اما به وقتش و زمانی که ذهن‌تان به سکون برسد و پالایش لازم را در شنیدن و تشخیص دادن به وجود آوردید، یاد خواهید گرفت که بشنوید

امروز سه بار و هر بار 15 دقیقه تمرین کنید. نسبت به دیروز با دقت بیشتری گوش دهید. برای شنیدنِ گرایش‌های ژرف‌تر گوش فرا دهید. باز هم باید بدون داوری کردن گوش دهید. نباید هیچ چیز را دستکاری کنید. باید عمیقا گوش دهید تا یاد بگیرید که بشنوید

تمرین شانزدهم: سه تمرین 15 دقیقه‌ای


Step 17: Today I Want to Hear the Truth | گام هفدهم: امروز می‌خواهم حقیقت را بشنوم

تمنای شنیدن حقیقت، هم یک فرایند است و هم ماحصل آمادگی واقعی. ایجاد توانایی شنیدن و تمنای شنیدن چیزی را تسلیم شما می‌کند که در جستجویش هستید. حقیقت تماما به نفع شما است، اما در ابتدا ممکن است برای برنامه‌ها و اهداف دیگرتان کاملا شوک‌آور و مایوس‌کننده باشد. اگر خواهان داشتن اطمینان و قدرتی هستید که حقیقت برای شما به ارمغان می‌آورد، باید این ریسک را بکنید. حقیقت همیشه به تضاد فیصله می‌دهد، همیشه تجربه‌ای از خویشتن را فراهم می‌آورد، همیشه به شما حسی از واقعیتِ در جریان را می‌بخشد، و همیشه به شما جهت حرکت به جلو را عرضه می‌کند

امروز، در سه تمرین 15 دقیقه‌ای خود، گوش دادن به حقیقت را تمرین کنید، و بکوشید ورای ذهن و عواطف گوش دهید. تکرار می‌کنیم که اگر تمام چیزی که شنیدید فوران افکار خودتان بود، به خود نگرانی راه ندهید. به یاد داشته باشید که شما گوش دادن را بسط و توسعه می‌دهید. این مهمترین چیز است. مثل ورزش دادن عضله‌ای در بدن، شما قوه‌ای از ذهن را ورزش می‌دهید که گوش دادن نام دارد. بنابراین، امروز گوش دادن را تمرین کنید، و این زمان‌های تمرین را صرف تمرکز خود کنید تا بتوانید ظهور حقیقت در درون خود را حس کنید

تمرین هفدهم: سه تمرین 15 دقیقه‌ای


Step 18: Today I Feel the Truth Arising Within Myself | گام هجدهم: امروز ظهور حقیقت را در درونم حس می‌کنم

حقیقت باید به تمامی حس و تجربه شود. حقیقت صرفا یک ایده نیست؛ صرفا یک تصویر نیست، هر چند که ممکن است ایده‌ها و تصویرها آن را همراهی کنند. حقیقت یک تجربه است و بنابراین، چیزی است که عمیقا حس می‌شود. برای کسانی که تازه شکافتن آن را آغاز کرده‌اند، ممکن است خود را به شیوه‌هایی نسبتا متفاوت بروز دهد، اما به هر حال ظهور خواهد کرد. چیزی است که باید حسش کنید. برای داشتن خوی حس کردن، ذهن شما باید ساکن باشد. حقیقت چیزی است که با تمام جسم خود، با تمام وجود خود آن را حس خواهید کرد

دانش در تمام لحظه‌ها با شما سخن نمی‌گوید، اما همیشه برای‌تان پیامی دارد. آمدن در مجاورت دانش بدین معناست که شما بیشتر و بیشتر شبیه خودِ دانش شوید – کامل‌تر، باثبات‌تر، صادق‌تر، مخلص‌تر، متمرکزتر، خودمهارتر، دلسوزتر، و خوددوست‌تر. با نزدیک شدن شما به منشأ این خصایص، تمام این خصیصه‌ها رشد می‌کنند

امروز و همزمان که ظهور حقیقت را در درون خود حس می‌کنید، حرکت در این مسیر را تمرین خواهید کرد. این تمرین تمام ابعاد شما را به هم متصل خواهد کرد و به شما تجربه‌ای یکپارچه از خودتان را عرضه می‌کند. در سه تمرین 15 دقیقه‌ای امروز، تمام توجه‌تان را معطوف به حس کردن ظهور حقیقت در درون تان کنید. در سکون تمرین کنید و اگر در ابتدا دشوار بود، دلسرد نشوید. فقط تمرین کنید، و خواهید دید که پیش می‌روید

در طول روز هم بدون شک یا دودلی، هدف واقعی خود را در زندگی پیگیری کنید. تمام چیزهای مهمی که بدان‌ها برای موفقیت نیاز دارید و نیروی عظیم بصیرت و قوه‌ی تشخیصی که به شما اجازه می‌دهد افرادی را بیابید که برای پیدا کردن آنان به این جهان آمده‌اید، از همین هدف واقعی نشأت خواهند گرفت

تمرین هجدهم: سه تمرین 15 دقیقه‌ای


Step 19:  Today I Wish to See | گام نوزدهم: امروز می‌خواهم ببینم

میل به دیدن مانند میل به دانستن است. لازمه‌ی این امر نیز پالایش قوای ذهنی شماست. دیدن با دید واضح بدین معناست که شما با تبعیض نگاه نمی‌کنید. بدین معناست که شما چیزی را مشاهده می‌کنید  که به واقع در حال رخ دادن است، نه چیزی را که دوست دارید ببینید. واقعا چیزی هست که ورای خواست‌های شما اتفاق می‌افتد. در این تردیدی نیست. بنابراین، میل به دیدن، میل به دیدنِ حقیقتی بزرگتر است. لازمه‌ی این امر صداقتی بزرگتر و باز بودن بیشتر ذهن است

در دو جلسه‌ی تمرین امروز، نگاه کردن به یک شیء بی‌اهمیت را تمرین کنید. چشم‌تان را از آن شیء برنگیرید، در عوض نگاه کنید و نگاه کردن دقیق را تمرین کنید. شما تلاش نمی‌کنید که چیزی را ببینید؛ فقط با ذهنی باز نگاه می‌کنید. وقتی ذهن باز باشد عمق خود را حس می‌کند، و عمق چیزی را که دارد مشاهده می‌کند نیز حس می‌کند

شی‌ء ساده‌ای را انتخاب کنید که برای شما معنای ناچیزی دارد، و امروز دو بار، هر بار 15 دقیقه، به آن خیره شوید. بگذارید که ذهن‌تان تا حد زیادی ساکن شود. همزمان که به شیء خیره شده‌اید، نفس‌های عمیق و منظم بکشید. اجازه دهید که ذهن‌تان در خود فرو نشیند

تمرین نوزدهم: دو تمرین 15 دقیقه‌ای


Step 20: I Will Not Let Doubt and Confusion Slow My Progress | گام بیستم: اجازه نخواهم داد که شک و سردرگمی پیشرفتم را کند کند

چه چیزی می‌تواند پیشرفت شما را کند کند جز بی‌تصمیمی خود شما، و چه چیزی این بی‌تصمیمی را موجب می‌شود مگر آنچه سردرگمی ذهن را تولید می‌کند؟ شما هدفی بزرگتر دارید که در این برنامه‌ی آماده‌سازی به تصویر کشیده شده است. اجازه ندهید که شک و سردرگمی مانع شما شود. دانشجوی واقعی بودن بدین معناست که شما چشمداشت بسیار اندکی دارید و خود را در جهتی قرار داده‌اید که خودتان آن را برای خویشتن تجویز نکرده‌اید، بلکه از سوی قدرتی بزرگتر به شما داده شده است. قدرت بزرگتر‌ می‌خواهد شما را به سطح توانایی خودش برساند. بدین ترتیب، شما هدیه‌ی آمادگی را دریافت می‌کنید تا بتوانید آن را به دیگران دهید. بدین ترتیب، به شما چیزی داده شده است که خودتان نمی‌توانید آن را برای خویش فراهم کنید. شما قدرت و توانایی فردی خود را تحقق می‌بخشید چرا که برای دنبال کردن برنامه‌ای با این سرشت، این قدرت و توانایی باید رشد کنند. همزمان با این‌که حیات می‌کوشد شما را در رشد واقعی‌تان یاری دهد، شما شمول خود در حیات را نیز تحقق می‌بخشید

بنابراین، در دو جلسه‌ی امروز همان تمرین‌های دیروز را انجام دهید، و مگذارید شک و سردرگمی شما را بازدارند. امروز دانشجویی واقعی باشید. به خودتان اجازه دهید که بر تمرین‌تان تمرکز کنید. خود را وقف تمرین کنید. امروز دانشجویی واقعی باشید

تمرین بیستم: دو تمرین 15 دقیقه‌ای


Step 21: Review | گام بیست و یکم: مرور

در مرور سوم‌تان، تمام درس‌های هفته‌ی گذشته و نتایج این درس‌ها را مرور کنید. تمرین امروزتان این باشد که هیچ نتیجه‌ای نگیرید، فقط خط رشد‌تان را بشناسید و به پیشرفتی که تاکنون داشته‌اید توجه کنید. برای نتیجه‌گیری واقعی هنوز خیلی زود است، هر چند که شخص ممکن است بسیار بدین کار وسوسه شود. دانشجویان مبتدی در جایگاهی نیستند که برنامه‌ی درسی‌شان را داوری کنند. این حق را باید به دست آورد، و حقی است که بعدا از راه می‌رسد اگر می‌خواهید که داوری‌های شما تاثیر واقعی داشته و حکیمانه باشد

بنابراین، در تک‌جلسه‌ی تمرینی امروز، آخرین بخش تمرین و تمام چیزهایی را که تا کنون تجربه شده است، تمرین کنید

تمرین بیست و یکم: یک تمرین 45 دقیقه‌ای


Step 22: I Am Surrounded by the Teachers of God. | گام بیست و دوم: آموزگاران خداوند مرا احاطه کرده‌اند

آموزگاران خداوند کسانی هستند که تمرین‌هایی را از سر گذرانیده‌اند که از بسیاری جهات شبیه تمرین‌هایی است که شما اکنون انجام می‌دهید؛ و اینان به راستی شما را احاطه کرده‌اند. اگرچه تمرین‌هایی که به آنان داده شد در اشکال زیاد و متفاوت، در زمان‌های متفاوت، و در دنیاهای متفاوت بوده، این تمرین‌ها بسیار مشابه تمرین‌هایی است که به شما داده شده، و خردمندانه با وضعیت ذهنی و شرایط قبلی‌شان در زندگی هماهنگ شده بود

امروز و در دو تمرین 15 دقیقه‌ای، حضور آموزگاران خداوند را حس کنید. هنوز نمی‌توانید آنان را با چشم ببینید و صدای‌شان را با گوش بشنوید، زیرا این حواس هنوز به حد کافی پالوده نشده‌اند؛ لیکن می‌توانید حضورشان را حس کنید، برای این‌که حضور آنان شما را احاطه و محافظت می‌کند. در تمرین‌تان، اجازه‌ی دخالت به افکار دیگر را ندهید. تسلیم شک و سردرگمی نشوید چون که باید آماده‌ی پاداشی شوید که در طلب آن هستید، و باید بدانید که در دنیا در داشتن نیرو و اطمینان خاطر و منبع حکمت تنها نیستید، یعنی چیزهایی که داشتن‌شان لازمه‌ی دستیابی به چیزی است که برای به دست آوردن آن به دنیا فرستاده شده‌اید

تمرین بیست و دوم: دو تمرین 15 دقیقه‌ای


Step 23: I Am Loved, Surrounded and Supported by the Teachers of God. | گام بیست و سوم: آموزگاران خداوند به من عشق می‌ورزند، مرا احاطه کرده و از من پشتیبانی می‌کنند

همزمان که آماده می‌شوید، حقیقت این امر خودبه‌خود آشکار خواهد شد، اما در حال حاضر ممکن است این مساله نیازمند ایمان زیادی باشد. این تصور ممکن است تصورات و باورهای موجود را به چالش بکشد اما با این حال حقیقت دارد. طرح خداوند نامریی است و تنها عده‌ای انگشت‌شمار می‌توانند آن را تشخیص دهند، چون عده‌ای انگشت‌شمار دارای آن باز بودنِ ذهن و آن کیفیت توجه هستند که به آنان اجازه می‌دهد آنچه را آشکارا در اطراف‌شان رخ می‌دهد، که در این لحظه برای‌شان آشکار نیست، ببینند. آموزگاران‌تان به شما عشق می‌ورزند، شما را احاطه کرده و از شما پیشتیبانی می‌کنند، زیرا شما در حال ظاهر شدن در دانش هستید. این امر آنان را به کنارتان دعوت می‌کند. شما یکی از معدود کسانی هستید که این نوید و فرصت را دارند که از خواب خیال خود در فیض واقعیت به پا خیزند

بنابراین، در دو تمرین امروز این عشق و پشتیبانی و جهت را حس کنید. این یک احساس است. تصورات نیست. این یک احساس است. باید آن را حس کنید. عشق چیزی است که باید حسش کنید تا آن را بشناسید. آموزگاران‌تان حقیقتاً به شما عشق می‌ورزند، شما را احاطه کرده و از شما پشتیبانی می‌کنند، و شما بسیار سزاوار هدیه‌ی بزرگ آنان برای خودتان هستید

تمرین بیست و سوم: دو تمرین 15 دقیقه‌ای


Step 24: I Am Worthy of God’s Love. | .گام بیست و چهارم: من شایسته‌ی عشق خداوند هستم

شما به‌راستی شایسته‌ی عشق خداوند هستید. در واقع، شما خود عشق خداوندید. بدون هیچ تظاهر از هیچ نوعی، در عمق درون‌تان، این خود واقعی شما است. آن خودی نیست که تجربه‌اش کرده‌اید، و تا زمانی که این خود را تجربه نکرده‌اید، وانمود نکنید که این تجربه‌ی شما است. اما در این آگاهی ثابت‌قدم باشید که این خود واقعی شما است. شما یک شخص اما بزرگتر از یک شخص هستید. اگر این چیزی است که هستید، چگونه ممکن است سزاوار عشق خداوند نباشید؟ آموزگاران‌تان شما را احاطه می‌کنند و چیزی را فراهم می‌کنند که هستید، تا بتوانید خودتان و ارتباط واقعی‌تان با حیات را تجربه کنید

در دو تمرین امروز، یک بار دیگر دریافت عشق و پشتیبانی و جهت آموزگاران‌تان را تمرین کنید، و اگر هر فکری مانع شما شد، هر حسی سد این راه شد، شایستگی‌تان را به خود یادآور شوید. شما شایسته هستید نه برای کارهایی که در دنیا انجام داده‌اید. شما شایسته هستید به خاطر شخصی که هستید و جایی که از آن می‌آیید و جایی که بدان می‌روید. شاید زندگی شما مملو از خطاها و اشتباهات و تصمیم‌های غلط و انتخاب‌های نابجا باشد، با این حال شما همچنان از سرای کهن می‌آیید و به آن باز می‌گردید. شایستگی شما در نظر خداوند تغییر نکرده است. مساله فقط این است که تصحیح خطاهای شما نیازمند سعی‌ای بلیغ است تا خود واقعی‌تان را تجربه کنید و این خود واقعی در دنیا تعمیم پیدا کند

بنابراین، در تمرین‌های امروز آمادگی دریافت و تجربه‌ کردن شایستگی حقیقی‌تان را تمرین کنید. اجازه ندهید که هیچ فکری با بزرگترین حقیقت زندگی تضاد پیدا کند

تمرین بیست و چهارم: دو تمرین 15 دقیقه‌ای


Step 25: I Am at One with the Greatest Truth of Life. | گام بیست و پنجم: من با بزرگترین حقیقت حیات یکی هستم

بزرگترین حقیقت حیات چیست؟ چیزی است که باید تجربه شود، زیرا هیچ حقیقت بزرگی را نمی‌توان درون یک تصور گنجاند، اگرچه تصورات بتوانند این حقیقت را در تجربیات فعلی شما بازتاب دهند. حقیقت بزرگ محصول رابطه‌ی بزرگ است. شما با حیات رابطه‌ای بزرگ دارید. با آموزگاران بزرگی که درون شما هستند رابطه‌ای بزرگ دارید. شما سرانجام رابطه‌ی بزرگ را در حیات بیرونی‌تان با افراد تجربه خواهید کرد، اما نخست و پیش از آن باید منشأ رابطه‌ی بزرگ‌تان را در بنیاد حقیقی آن تجربه کنید. سپس تنها مساله‌ی انتقال آن به جهان خارج می‌ماند که آن را طبیعتاً به وقت خود انجام خواهید داد

در دو تمرین امروز حس کردن این رابطه را تمرین کنید. باز هم از شما می‌خواهیم که دریافت کنید، زیرا برای دادنش نخست باید آن را دریافت کنید. وقتی دریافت شد، طبیعتاً از خود خواهد داد. در این فرایند ارزش شما دوباره تثبیت می شود چون‌که این ارزش کاملا آشکار است. لازم نیست که خود را یا تجربه‌تان را وارونه نشان دهید. به اشتراک‌ گذاردن صادقانه‌ی یک عشقِ بزرگ بدین معناست که باید آن را تجربه کنید. این تجربه است که مایلیم امروز آن را به شما دهیم

تمرین بیست و پنچم: دو تمرین 15 دقیقه‌ای 


Step 26: My Errors Give Birth to My Knowledge. | گام بیست و ششم:  خطاهای من به زایش دانش من منجر می‌شوند

توجیه کردن خطا کاری است بی‌هوده، اما خطا می‌تواند شما را به جایی برساند که برای حقیقت ارزش قائل شوید و این امر به نوبه‌ی خود می‌تواند منجر به دانش واقعی شود. این تنها ارزش ممکن خطا است. ما بر خطا چشم نمی‌پوشیم، اما اگر خطا رخ دهد مایلیم کاری کنیم که به نفع حقیقی‌ترین نیازتان تمام شود تا بتوانید از آن درس بگیرید و دیگر آن را تکرار نکنید. صرفا برای این نیست که خطاهای‌تان را فراموش کنید، چون نمی‌توانید این کار را انجام دهید. صرفا برای این نیست که خطاهای‌تان را توجیه کنید، زیرا این امر شما را ریاکار می‌کند. صرفا برای این نیست که به خطاهای‌تان به چشم مزیتی محض برای خود بنگرید، چون به‌راستی دردناک بوده‌اند. معنای راستین این امر آن است که متوجه شوید خطا واقعا خطا است و سعی کنید از آن برای خودتان بهره بگیرید. درد و رنج خطا را باید پذیرفت، زیرا این چیزی است که به شما می‌آموزد چه چیز واقعی است و چه چیز نه، برای چه چیز ارزش قائل شوید و برای چه چیز نه. بهره گرفتن از خطا برای رشد بدین معناست که شما خطا را پذیرفته‌اید، و حال سعی دارید از آن برای استخراجِ ارزش استفاده کنید چون تا زمانی که ارزش از خطا حاصل نشود، خطا فقط خطا است و برای‌تان منشأ درد و عذاب

امروز در دو تمرین 30 دقیقه‌ای به خطاهای خاصی بنگرید که مرتکب‌شان شده‌اید و بسیار دردناک بوده‌اند. سعی نکنید دردشان را نادیده بگیرید، بلکه نگاه کنید که چگونه در موقعیت‌ فعلی‌تان در زندگی می‌توانید از آنها به نفع خود استفاده کنید. بدین شیوه استفاده از خطاها می‌تواند به شما نشان دهد که به منظور افزایش کیفیت زندگی‌تان چه می‌توانید بکنید و چه اصلاحات و تنظیماتی را می‌توانید صورت دهید. به یاد داشته باشید که هر گونه حل و فصل خطا به زایش شناخت و تشخیص واقعی در روابط منجر می‌شود

در تمرین‌های امروز و در حالی که در سکوت نشسته‌اید، خطاهایی را که به ذهن‌تان می‌آیند مرور کنید و ببینید که چگونه می‌توانید از هر کدام در موقعیت‌ فعلی‌تان استفاده کنید. چه چیزی را باید از آنها آموخت؟ چه چیزی باید انجام گیرد که قبلا انجام نگرفته؟ چه چیزی را نباید انجام داد که قبلا انجام شده؟ چگونه می‌توان این خطاها را از قبل شناسایی کرد؟ نشانه‌هایی که پیش از رخ دادن این خطاها بروز کردند چه بودند، و چگونه می‌شود در آینده این نشانه‌ها را پیش از رخ دادن خطاها شناسایی کرد؟

از این تمرین‌ها برای این فرایند درون‌نگرانه استفاده کنید و کارتان که تمام شد، از نتایج با هیچ‌کس سخن مگویید؛ در عوض بگذارید این بررسی به صورت طبیعی ادامه پیدا کند، همان‌طور که به صورت طبیعی ادامه پیدا خواهد کرد

تمرین بیست و ششم: دو تمرین 30 دقیقه‌ای


Step 27: I Have a Wisdom that I Wish to Discover. | گام بیست و هفتم: حکمتی دارم که می‌خواهم کشفش کنم

این عبارت تاکیدی نماینده‌ی اراده‌ی واقعی شما است. اگر شما این را حس نمی‌کنید، معنایش آن است که چیزی را در ذهن می‌پرورانید که کاذب است و فاقد بنیانی حقیقی در وجود شما. اگر حس کرده‌اید که حقیقت شما مایوس کرده، پس ارزش واقعی آن را نشناخته‌اید. شاید اهداف و برنامه‌های شما را ناکام گذاشته است. شاید چیزی را که واقعا در طلبش بوده‌اید از دست داده‌اید. شاید شما را از جستجوی چیزی واقعا خواستنی بازداشته است. اما در تمام این موارد شما را از رنج و بیچارگی نجات داده است. تا زمانی که کارکرد واقعی شما شناخته نشود، نمی‌توانید ارزش روشی را بدانید که حقیقت در آن به شما خدمت کرده است، زیرا تا زمان کشف کارکردتان شما سعی خواهید کرد مدعی دیگر کارکردها شوید و آنها را توجیه کنید. اگر حقیقت، این کارکردهای دیگر را تایید نکند یا آنها را انکار کند، ممکن است سردرگمی و تضاد بزرگی رخ دهد. با این حال، به یاد داشته باشید که حقیقت همیشه شما را از ارتکاب خطایی بزرگتر، که در صورت نبود حقیقت مرتکبش می‌‌شدید، نجات داده است

مردم نمی‌توانند دانش را تجربه کنند زیرا افکار و داوری‌ها آنان را به خود مشغول کرده است. این افکار و داوری‌ها برای فرد دنیایی خودگرای را می‌آفرینند، دنیایی خودگرای که آنان قادر نیستند بیرونش را ببینند. آنان تنها می‌توانند محتوای افکار خود را ببینند و این بر تجربه‌شان از حیات به تمامی سایه می‌اندازد، به نحوی که اصلا نمی‌توانند حیات را ببینند

بنابراین در دو تمرین 30 دقیقه‌ای امروزتان، نگاه کنید و ببینید که حقیقت چگونه به شما خدمت کرده است. به تجربه‌هایی بنگرید که سرخوشانه بوده‌اند. به تجربه‌هایی نگاه کنید که دردناک بوده‌اند. بخصوص در تجربه‌های دردناک، ببینید که حقیقت چگونه به شما خدمت کرده است. با ذهن باز نگاه کنید. اگر وسوسه شدید که از یک وضع سابق دفاع کنید، این کار را انجام ندهید. اگر رنج ناشی از یک فقدان در گذشته هنوز هم باقی است، رنج را و دلسردی آن را بپذیرید اما بکوشید که ببینید این فقدان واقعا چگونه به شما خدمت کرده است

این دیدگاه که تجربیات‌تان به شما خدمت کرده‌اند چیزی است که باید آن را بپرورید. این دیدگاه خودِ تجربه را توجیه نمی‌کند، این را بفهمید؛ تنها به شما فرصتی می‌دهد تا از تجربه‌ی خود برای پیشرفت و قدرت گرفتن خود استفاده کنید. حقیقت در دنیای توهمات عمل می‌کند تا به کسانی که به حقیقت در حیات خود پاسخ می‌دهند، کمک کند. شما دارید به حقیقت پاسخ می‌دهید وگرنه اکنون این برنامه‌ی رشد را طی نمی‌کردید. این چنین، شما به تقاطعی رسیده‌اید که به نظر می‌رسد حقیقت در حال رقابت با چیزهای دیگر است و از همین روی، تشخیص آن بسیار مشکل است. در این برنامه‌ی رشد، حقیقت به نحوی از سایر چیزها بازشناخته می‌شود که بتوانید آن را مستقیما تجربه کنید و در مورد ظاهر یا وجود سودمند آن در حیات‌تان سردرگم نشوید. به این خاطر که این حقیقت اینجا است که به شما خدمت کند، همان‌طور که شما اینجا هستید که به حقیقت خدمت کنید

تمرین بیست و هفتم: دو تمرین 30 دقیقه‌ای


Step 28: Review. | گام بیست و هشتم: مرور

مرور چهارم خود را با دعایی مخصوص شروع خواهیم کرد

من دانش خود را به عنوان هدیه‌ای از جانب خداوند می‌پذیرم. آموزگارانم را به عنوان برادران و خواهران بزرگتر خود می‌پذیرم. دنیایم را به عنوان مکانی که در آن می‌توان دانش را بازپس گرفت و آن را هدیه داد، می‌پذیرم. من معجزات زندگیم را به عنوان نمایشی از حضور دانش می‌پذیرم و اکنون خود را وقف چیزی می‌کنم که در درونم نیک‌ترین است و باید به دنیا داده شود

یک بار دیگر تمرین هفته‌ی قبل را مرور می‌کنیم، تمام آموزه‌ها را دوباره می‌خوانیم و در هر گام چیزهایی را که در اوقات تمرین شما رخ داده، مرور می‌کنیم. حتما از خود بپرسید که چقدر عمیق درگیر تمرین بوده‌اید – چقدر خواسته‌اید که بگردید و تحقیق کنید، چقدر دقیق تجربه‌ی خود را مورد بررسی قرار دادید و تا چه میزان انگیزه داشتید هر مانع را که ممکن بود وجود داشته باشد بشکافید

تمرین 45 دقیقه‌ایِ مرور امروز به شما چشم‌اندازی از رشدتان را در این آمادگی ارائه خواهد کرد. این امر نه فقط برای شما، بلکه برای کسانی که در آینده به آنان خدمت خواهید کرد مفید خواهد بود، زیرا همانطور که اکنون دریافت می‌کنید، دوست خواهید داشت که در هر شرایط و به هر شکل که برای‌تان مناسب باشد، بدهید. شما باید بفهمید که مردم چگونه یاد می‌گیرند و چگونه رشد می‌کنند. این امر باید از تجربه‌ی خودتان نشأت بگیرد و باید عشق و دلسوزی‌ای را نمایندگی کند که تراوشات طبیعی دانش شما هستند. تکرار می‌کنیم، اجازه ندهید که هیچ شک و سردرگمی شما را از عملکرد واقعی‌تان بازدارد

تمرین بیست و هشتم: یک تمرین 45 دقیقه‌ای


Step 29: I Will Observe Myself Today to Learn of Knowledge: | گام بیست و نهم: امروز خود را مشاهده خواهم کرد تا دانش را بیاموزم

در این روز ویژه‌ از تمرین، خود را در سراسر طول روز مشاهده کنید، و تا آنجا که امکان دارد آگاهی‌تان را از افکار و رفتارتان حفظ کنید. برای ایجاد این خصیصه‌ی خودنگری باید تا آنجا که امکان دارد از قید قضاوت آزاد باشید، زیرا قضاوت توانایی مشاهده‌گری شما را سلب می‌کند. باید خود را به شیوه‌ای مطالعه کنید انگار شخص دیگری هستید که می‌توانید با او بسیار بی‌طرف‌تر باشید

امروز سر هر ساعت تمرین خواهیم کرد. باید در هر ساعت خود را بررسی کنید تا نگاهی به افکار خود بیندازید و رفتار فعلی‌تان را مشاهده کنید. این بررسی همیشگیِ خود شما را قادر خواهد ساخت که در تجربه‌ی فعلی‌تان خیلی بیشتر درگیر شوید و به دانش شما اجازه می‌دهد که تأثیر سودمند خود را به میزانی بسیار بیشتر روی شما اعمال کند. دانش می‌داند چه لازم دارید و چگونه به شما خدمت کند، اما شما باید چگونه گرفتن را یاد بگیرید. گرفتن از این روی اهمیت دارد که شما را قادر می‌سازد بدهید، و دادن جوهر به تحقق رسیدن در این دنیا است. اما شما نمی‌توانید در وضعی فقرزده باشید و بدهید. بنابراین، دادن شما باید دادنی اصیل باشد و آبشخورش قابلیت گیرندگی جوشانی باشد که در خود و در روابطتان با دیگران و با حیات پرورش داده‌اید

هر زمان تمرین چند دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد، اما باید تمام توجه خود را معطوف به آن کنید. برای این کار لزومی ندارد چشمان خود را ببنید، هر چند که اگر مناسب باشد، این کار مفید خواهد بود. می‌توانید در حین گفتگو با شخصی دیگر تمرین کنید. حقیقت امر آن است که شرایط بسیار نادری هستند که ممکن است شما را از این لحظه‌ی خودکاوی بازدارند. در تمرین صرفا از خود می‌پرسید «من چه حسی دارم؟» و «اکنون چه می‌کنم؟»؛ همه‌اش همین. سپس حس کنید که آیا چیزی هست که باید انجام دهید و انجامش نمی‌دهید یا نه. اگر چیزی نبود که نیاز به تصحیح شدن داشت، کاری را که در حال انجامش هستید ادامه دهید. اگر تصحیحاتی لازم بود، آنها را تا آنجا که ممکن است بجا اِعمال کنید. بگذارید هدایت درونی‌تان بر شما اثر بگذارد، که اگر تحت فرمان تمایلات، ترس یا جاه‌طلبی نباشید این کار را خواهد کرد. امروز خود را مشاهده کنید

تمرین بیست و نهم: تمرین ساعتی


Step 30: Today I Will Observe My World. | گام سی‌ام: امروز دنیایم را مشاهده خواهم کرد

امروز طبق همان برنامه‌ی تمرینی روز قبل دنیای خود را مشاهده کنید. دنیای‌تان را و آنچه را در دنیا انجام می‌دهید بدون قضاوت مشاهده کنید. سپس حس کنید که آیا چیزی هست که باید انجام شود یا نه. این بار هم تمرین ساعتی شما بیشتر از چند دقیقه طول نمی‌کشد، و همزمان که تمرین می‌کنید تمرین‌های شما سریع‌تر و تیزبینانه‌تر و موثرتر می‌گردند

آرزوی ما این است که جهان را بدون قضاوت ببینید، چون این دیدن شما را قادر می‌سازد دنیا را همان‌طور ببینید که واقعا هست. نپندارید که دنیا را همان‌طور دیده‌اید که واقعا هست، چون آن‌چه دیده‌اید قضاوت شما در مورد دنیا است. دنیایی که بدون قضاوت خواهید دید با دنیایی که تا کنون دیده‌اید متفاوت خواهد بود

تمرین سی‌ام: تمرین ساعتی


Step 31: I Wish to See a World I Have Never Seen Before | گام سی‌ و یکم: دوست دارم دنیایی را ببینم که تا کنون ندیده‌ام

این امر نشان‌دهنده‌ی میل شما به دانش است. نشان‌دهنده‌ی میل شما به صلح و آرامش است. تمام این امیال یکی هستند. این میل از دانش شما سرچشمه می‌گیرد. شاید با امیال دیگر رقابت کند. شاید چیزهایی دیگر را تهدید کند، هرچند که لزوما نیازی به این کار ندارد. بنابراین، عبارت تاکیدی امروز بازتاب‌دهنده‌ی اراده‌ی راستین شما در زندگی است. این میل که تصدیق شد، در زندگی شما نمود بیشتری خواهد یافت و به مرور زمان خواهید توانست بیشتر و بیشتر آن را حس کنید

امروز سر هر ساعت، میل خود به دیدن دنیایی متفاوت را حس کنید. به دنیا بدون قضاوت نگاه کنید و به خود بگویید: «دوست دارم دنیایی متفاوت را ببینم.» هر یک ساعت این کار را انجام دهید. بکوشید هیچ جلسه‌ای از تمرین را از دست ندهید. مهم نیست که چه حسی دارید و چه روی می‌دهد، فقط تمرین کنید. شما از شرایط عاطفی‌تان بزرگتر هستید، پس لزومی ندارید انکارشان کنید، هر چند که لازم است به وقتش کنترل شوند. شما بزرگتر از تصاویری هستید که اطرافت‌تان می‌بینید، زیرا این‌ها تا حد زیادی نماینده‌ی قضاوت شما در مورد دنیا هستند. امروز تمرین کنید بدون قضاوت نگاه کنید و همزمان که نگاه می‌کنید، دنیا را حس کنید

تمرین سی و یکم: تمرین ساعتی


Step 32: The Truth Is With Me. I Can Feel It. | .گام سی و دوم: حقیقت با من است. می‌توانم حسّش کنم

حقیقت با شماست. می‌توانید حسّش کنید، و اگر بدان اجازه دهید، می‌تواند در ذهن و عواطف شما بدرخشد. امروز به آماده ساختن خود برای گسترش میل به حقیقت و توانایی‌تان برای تجربه‌ کردن حقیقت ادامه دهید

در دو زمان طولانی‌تر تمرین‌تان، هر کدام 30 دقیقه، بنشینید، چشمان‌تان را ببندید، نفس‌های عمیق و منظم بکشید و سعی کنید حقیقتِ ماوراء و بی‌قراری پیوسته‌ی ذهن خود را حس کنید. نفَس خود را به کار گیرید تا شما را به عمق ببرد، زیرا تنفس‌تان همیشه شما را به ورای افکارتان خواهد برد اگر به‌دقت اتصال‌تان را بدان حفظ کنید. نگذارید هیچ چیز حواس‌تان را پرت کند یا شما را از کاری که می‌کنید منصرف کند. اگر چیزی ذهن‌تان را مشغول کرده و در رها کردن ذهن مشکل دارید به خود بگویید که بعدا نگاهی بدان خواهید انداخت، اما فعلا کوتاه زمانی دارید از ذهن خود فراغتی اندک می‌جویید. حس کردن حقیقت را تمرین کنید. حقیقت را فکر نکنید. حس کردن حقیقت را تجربه کنید

تمرین سی و دوم: دو تمرین 30 دقیقه‌ای


Step 33: I Have a Mission in My Life to Fulfill. | .گام سی و سوم: در زندگی‌ام رسالتی دارم که باید انجامش دهم

شما در زندگی‌تان رسالتی برای انجام دادن دارید، رسالتی که پیش از آمدن به اینجا به شما داده شده، رسالتی که زمانی که رفتید آن را بازبینی خواهید کرد. این رسالت به بازپس‌گیری دانش و درگیری مناسب با دیگران برای تحقق نتایجی مشخص در دنیا مربوط می‌شود. اکنون آن‌قدر مهم نیست که زندگی فعلی‌تان را بسنجید تا ببینید که این هدف بزرگتر را بازتاب می‌دهد یا نمی‌دهد، زیرا شما در حال حاضر درگیر بازپس‌گیری دانش هستید. با نیرومندتر شدن دانش‌تان، این دانش خیر خود را بر شما و از طریق شما خواهد تاباند. آن‌گاه فعالیت‌های شما آن‌طور که لازم است تنظیم خواهند شد. پس نیازی نیست که گذشته‌ی خود یا فعالیت‌های فعلی‌تان را نکوهش کنید یا آنها را نادیده بگیرید، زیرا حالا شما به نیرویی بزرگتر در درون‌تان اتصال دارید

در دو تمرین طولانی امروز روی این فکر تأمل کنید که در زندگی رسالتی بزرگتر دارید. به این فکر کنید. نباید فورا با نخستین پاسخ‌های‌تان مجاب شوید. به دقت به آن فکر کنید. بیندیشید که چه معنایی می‌تواند داشته باشد. به لحظه‌هایی در زندگی‌تان فکر کنید که به این موضوع فکر کرده‌اید و احتمال آن را سبک سنگین کرده‌اید. بنابراین، در دو تمرین امروز فرصت دارید که این امر را در نظر بگیرید، اما مواظب باشید: هنوز زمان نتیجه‌گیری نیست

تمرین سی و سوم: دو تمرین 30 دقیقه‌ای


Step 34: I Am a Beginning Student of Knowledge. | گام سی و چهارم: من دانش‌آموز مبتدی دانش هستم

شما دانش‌آموز مبتدی دانش هستید. فارغ از این‌که چقدر خود را بابصیرت می‌دانید، فارغ از این‌که چقدر خود را از لحاظ روانی توانا می‌دانید، فارغ از این‌که چقدر از لحاظ عاطفی خود را صادق می‌دانید، و فارغ از پیشرفت به رسمیت شناخته شده‌تان، شما دانش‌آموز مبتدی دانش هستید. از این‌که چنین هستید خرسند باشید، زیرا دانش‌آموزان مبتدی در وضعیتی هستند که می‌توانند تمام چیزها را یاد بگیرند و نیازی نیست از دستاوردهای‌شان دفاع کنند. ما قصد دست‌کم شمردن دستاوردهای شما را نداریم، اما در عوض دوست داریم بر عظمتی که درون شما منتظر کشف شدن است، عظمتی که به شما در زندگی برابری حقیقی خواهد داد و به وقتش نشان‌تان خواهد داد که مخصوصا برای انجام چه کاری بدینجا آمده‌اید، نور حقیقت را بتابانیم

دو تمرین امروز را این‌طور شروع کنید: به خود بقبولانید که دانش‌آموز مبتدی دانش هستید و نیز به خود یادآوری کنید که چه در مورد این برنامه‌ی درسی و چه در مورد توانایی‌های‌تان به منزله‌ی یک دانش‌آموز، زودتر از موعد نتیجه‌گیری نمی‌کنید. چنین قضاوت‌هایی ناپخته هستند و به ندرت به هر صورت بازتابی از حقیقت را در خود دارند. معمولا این قضاوت‌ها از اَشکال دلسرد کردن خود هستند و از این رو هیچ دردی را دوا نمی‌کنند

پس از این‌که ایده‌ی امروز را به خود اعلام کردید و به خود یادآوری نمودید که قضاوت نکنید، در دو تمرین امروز 15 دقیقه تمرین سکون درونی کنید. بکوشید حقیقت را درون خود حس کنید. ذهن‌تان را روی یک نقطه متمرکز کنید؛ این نقطه یا می‌تواند نقطه‌ای واقعی باشد یا اگر لازم شد، نقطه‌ای خیالی. بگذارید همه چیز در درون فروکش کند. به خود اجازه دهید تا آنجا که ممکن است ساکت شوید، و اگر سختی‌ای در این کار بود دلسرد نشوید. شما دانش‌آموز مبتدی دانش هستید و به همین سبب می‌توانید همه چیز را یاد بگیرید

تمرین سی و چهارم: دو تمرین 15 دقیقه‌ای


Step 35: Review | گام سی و پنجم: مرور

این مرور به شما فرصتی می‌دهد تا در مورد راه دانش جامعه‌ی بزرگتر چیزی بدانید. در دو تمرین 30 دقیقه‌ای، تعلیمات هفته‌ی گذشته و تجربه‌های‌تان را از تمرین مرور کنید. این کار را با کمترین میزان قضاوت ممکن انجام دهید. فقط نگاهی بیندازید و ببینید چه چیزی تعلیم داده شده، شما چه کاری انجام داده‌اید، و نتیجه چه بوده است. این مرورِ عینی با کمترین رنج و شماتتِ نفس به شما بیشترین دسترسی را به بینش و فهم می‌دهد. اینک یاد می‌گیرید که چگونه نسبت به زندگی رویکردی عینی داشته باشید بدون آن‌که محتوای عواطف خود را سرکوب کنید. به جای آن‌که تلاش کنید یک بُعد خود را نابود کنید، به سادگی می‌کوشید بُعدی دیگر را پرورش دهید

بنابراین، در مرور خود این گفته را همچون تابلوی راهنما مد نظر داشته باشید: «نگاه می‌کنم، اما قضاوت نخواهم کرد.» با این روش خواهید توانست مسائل را از هم بازشناسید. به یاد بیاورید که چقدر آسانتر است که نسبت به زندگی فردی دیگر بینش داشت و چقدر اندک می‌توانید در مورد زندگی خودتان بینش داشته باشید. به این سبب می‌توانید نسبت به زندگی دیگران رویکردی عینی داشته باشید که سعی نمی‌کنید از زندگی آنان برای هیچ مقصود خاصی استفاده کنید، و به هر میزان که این کار را انجام دهید به همان نسبت هم کمتر می‌توانید آنان را و سرشت‌شان را و پیشرفتشان و سرنوشت‌شان را بفهمید. پس هر چه کمتر بکوشید از زندگی‌تان استفاده کنید، بیشتر می‌توانید آن را بفهمید و قدرش را بدانید و از ساز و کار ذاتی آن برای پیشرفت بزرگتر خود بهره بگیرید

تمرین سی و پنجم: دو تمرین 30 دقیقه‌ای 


Step 36: My Life is a Mystery to Explore. | .گام سی و ششم: زندگی‌ام رازی است که باید کاوش شود

به راستی که زندگی شما رازی است و آری، به راستی که این راز نیازمند آن است که آن را بکاوید، اگر می‌خواهید که مقصود و معنا و جهت راستینش را درک کنید. این امر برای خوشبختی و کمال شما در دنیا ضروری است، چرا که اگر نیک به زندگی خود بنگرید متوجه می‌شوید که چیزهای کم‌مایه شما را راضی نکرده‌اند. به شمایی که در پی دانش هستید چیزی بزرگتر باید داده شود. باید پوسته‌ی چیزها را که علی‌الظاهر به بیشتر مردم به حد کفایت انگیزه می‌دهد، بشکافید. باید عطش ژرفتر خود را بپذیرید وگرنه اندوه و تناقض را به جان می‌خرید. اهمیّتی ندارد که دیگران برای چه چیزهایی ارزش قایل می‌شوند. مهم آن است که شما برای چه چیزی ارزش قایل می‌شوید. اگر به دنبال معنای بزرگتر که همانا معنای حقیقی است هستید، باید پوسته‌ی ذهن‌تان را بشکافید و به عمق بروید

در دو تمرین امروز باز هم تمرکز خود را بر مراقبه برای حس کردن حضورِ آموزگاران معنوی‌تان قرار دهید. چیزی نیست که برای انجامش نیاز به تلاش خاصی باشد. فقط کافی است خود را رها کنید، نفس بکشید و بگذارید ذهن‌تان باز شود. کیفیت رابطه‌ی شما با آموزگاران‌تان برای این‌که به شما قوّت و دلگرمی دهد ضروری است، زیرا شما می‌توانید به‌حق در مورد توانایی‌های خود تردید روا دارید اما برای اعتماد تام و تمام به آموزگاران‌تان که در راه‌شان به دانش پیشتر از این مسیر عبور کرده‌اند، دلیل محکمی دارید. آنان راهی را که اکنون می‌کوشند با شما به اشتراک گذارند می‌شناسند

تمرین سی و ششم: دو تمرین 15 دقیقه‌ای


Step 37: There Is a Way to Knowledge. | .گام سی و هفتم: راهی به سوی دانش وجود دارد

چگونه ممکن است راهی به سوی دانش وجود نداشته باشد وقتی این دانشْ خود واقعی شما است؟ چگونه ممکن است راهی برای دانش وجود نداشته باشد که خود را ابراز کند وقتی دانش طبیعی‌ترین شکل ابراز است؟ چگونه ممکن است راهی برای دانش وجود نداشته باشد که شما را در روابط هدایت کند وقتی دانش منشا تمام روابط شما است؟ راهی به سوی دانش وجود دارد. راهی که لازمه‌ی آن مهارت و میل است. ایجاد هر دوی این‌ها زمان می‌برد. باید یاد بگیرید که برای امر راستین ارزش قائل شوید و نه برای امر دروغین، و زمان می‌برد که یاد بگیرید این دو را از هم جدا کنید و تمیز دهید. زمان می‌برد که یاد بگیرید امر دروغین شما را ارضا نمی‌کند و امر راستین است که شما را ارضا می‌کند. این امر باید از رهگذر آزمون و خطا و تضاد آموخته شود. به دانش که نزدیک می‌شوید، زندگی شما پُرتر، مطمئن‌تر و مستقیم‌تر می‌شود. از آن‌که دور می‌شوید، دوباره وارد سردرگمی و نومیدی و خشم می‌شوید

در دو تمرین امروز که تمرین‌های مراقبه نیستند، 15 دقیقه را صرف اندیشیدن به تمام راه‌های دستیابی به دانش کنید. روی یک تکه کاغذ تمام راه‌های رسیدن به دانش را یادداشت کنید. هر دو زمان تمرین را صرف این کار کنید و تمام احتمالاتی را که به ذهن‌تان می‌رسد مد نظر بگیرید. بکوشید که بسیار دقیق باشید. از تخیل خود کمک بگیرید، اما مسیرهایی را لحاظ کنید که به نظرتان واقعی و معنادار می‌رسند. بدین ترتیب، خواهید دانست که در مورد یافتن راهی به سوی دانش چه فکری می‌کنید، و از این موضوع متوجه می‌شوید که خداوند راه رسیدن به دانش را می‌داند

تمرین سی و هفتم: دو تمرین 15 دقیقه‌ای


Step 38: God Knows the Way to Knowledge. | گام سی و هشتم: | خداوند راه رسیدن به دانش را می‌داند

زمانی که گم شده‌اید چگونه می‌توانید راه خود را پیدا کنید؟ چگونه می‌توانید امر قطعی را بشناسید وقتی این‌قدر برای امر موقت ارزش قایلید؟ چگونه می‌توانید قدرت زندگی خود را بفهمید وقتی این‌قدر مرعوب خطر فقدان و نابودی هستید؟ زندگی با شما مهربان است زیرا هم پاداش را به شما می‌دهد و هم راه رسیدن به پاداش را. اگر این امر فقط به عهده‌ی خودتان گذاشته شده بود به‌راستی ظالمانه می‌بود، زیرا مجبور بودید تک تک احتمالاتی را که به ذهن‌تان خطور می‌کرد بیازمایید و تازه احتمالاتی را که به ذهن افراد دیگر خطور کرده بود نیز به همچنین، و نیز چنین بود در مورد فرصت‌های رسیدن به دانشی که دیگران با موفقیت به کار برده‌اند ولی ممکن بود برای شما به خوبی جواب ندهد. در عمر کوتاهی که در این دنیا دارید چگونه می‌توانید به تمام این‌ها دست پیدا کنید و همچنان شور و سرزندگی خود را حفظ کنید؟ چگونه می‌توانید شوق خود را نسبت به دانش حفظ کنید وقتی این همه راه شما را ناکام خواهند کرد؟

امروز ایمان بیاورید به این‌که خداوند راه رسیدن به دانش را می‌داند و نیز به این امر که تنها کاری که باید بکنید این است که راه عرضه‌شده را در پیش گیرید. بدین ترتیب، دانش به آسانی در شما ظهور می‌کند زیرا به جا آورده شده است، چون تنها خداوند دانش درون شما را می‌شناسد و تنها دانش درون شما است که خداوند را می‌شناسد. این دو که با هم طنین‌انداز شدند آشکارتر می‌شوند. در این امر صلح و آرامش را پیدا می‌کنید

در دو تمرین امروز که هر کدام 30 دقیقه زمان می‌برد، در سکوت و سکون حس کردن حضور خدا را تمرین کنید. نه این‌که به خدا فکر کنید، نه این‌که گمانه‌زنی کنید، نه این‌که سوال کنید، نه این‌که شک کنید، بلکه فقط حس کنید. چیزی که اکنون رویش متمرکز می‌شوید خیالپردازی نیست، هر چند که به تمرکز روی خیالپردازی عادت کرده‌اید. در سکون و سکوت همه چیز آشکار می‌شود. خداوند بسیار ساکن است، او هیچ جا نمی‌رود. در حین این‌که ساکن می‌شوید، قدرت خداوند را حس خواهید کرد

تمرین سی و هشتم: دو تمرین 30 دقیقه‌ای


Step 39: The Power of God Is with Me. | .گام سی و نهم: قدرت خداوند با من است

قدرت خداوند با شما است. درون دانش شما است. پس یاد بگیرید که دانش‌تان را بازپس گیرید، و این چنین یاد خواهید گرفت قدرتی را که خداوند به شما داده بازپس بگیرید، و قدرت خود را نیز بازپس خواهید گرفت، زیرا قدرت شما برای نزدیک شدن به قدرت خداوند ضروری است. این چنین است که هر چه به‌راستی قدرتمند است و هر چه به‌راستی نیک است درون شما و درون خداوند تصدیق خواهد شد. پس بگذارید این روز روزی باشد که به تجربه کردنِ این حضور و این قدرت در زندگی‌تان اختصاص داده می‌شود. نیازی به عکس و تصویر ندارید تا با آنها فهم یا باورتان را تقویت کنید . فقط لازم است تمرین‌هایی را که اینجا داده شده‌ به کار بندید

در هر کدام از تمرین‌های 30 دقیقه‌ای و عمیق مراقبه‌ای خود، بار دیگر وارد سکون شوید و به خودتان اجازه دهید که قدرت خداوند را حس کنید. از قدرت خود برای هدایت ذهن‌تان بهره بگیرید و نگذارید تردیدها یا ترس‌ها شما را منصرف کنند. قدرت خداوند نماینده‌ی راز زندگی شما است، زیرا نماینده‌ی قدرتی است که با خود از جانب خداوند آورده‌اید تا در دنیا بجا و طبق طرح بزرگ به کار گرفته شود. پس به خود اجازه دهید که با توجه کامل، بدون تکلف و با فروتنی گام به تمرین بگذارید تا بتوانید قدرت خداوند را حس کنید

تمرین سی و نهم: دو تمرین 30 دقیقه‌ای


Step 40: Today I will Feel the Power of God. | .گام چهلم: امروز قدرت خداوند را حس خواهم کرد

قدرت خداوند آن‌چنان کامل و فراگیر است که در هر چیزی اثر می‌کند. تنها آن ذهن‌هایی که در فراق هستند و در راه ارزش قائل شدن برای افکار خود گم شده‌اند ممکن است از خیر عظیم خداوند دور شده باشند. کسانی که ندای خداوند را پاسخ گفته‌اند به وقتش رسولان خداوند می‌شوند تا شاید بتوانند مواهب فیض را نصیب کسانی کنند که همچنان در سردرگمی مانده‌اند. تمام قدرت‌های ظاهری دنیای شما ــ نیروهای طبیعت، ناگزیری مرگ، حضور همیشگی بیماری، فقدان و نابودی و تمام نمودهای تضاد ــ همگی تکان‌هایی موقت در سکون عظیم خداوند هستند. این سکون عظیم است که شما را به بازگشت به صلح و آرامش و تمتع ازواقعیت خداوند می‌خواند، اما باید خود را آماده کنید

امروز در دو تمرین 30 دقیقه‌ای‌تان آماده می‌شوید. در مراقبه‌ای در سکوت بکوشید قدرت خداوند را حس کنید. نیازی نیست پیش خود تصاویر جادویی بسازید، زیرا این قدرت چیزی است که می‌توانید حسّش کنید چون همه جا هست. شرایط یا وضعیت شما هر چه باشد، خواه برای رشدتان مفید باشد خواه نباشد، امروز می‌توانید قدرت خداوند را حس کنید

تمرین چهلم: دو تمرین 30 دقیقه‌ای


Step 41: I Am Not Afraid of the Power of God. | .گام چهل و یکم: از قدرت خداوند هراسان نیستم

چون باید یاد بگیرید که به قدرت عشق و قدرت خداوند اعتماد کنید، این عبارت تاکیدی برای خوشبختی شما اهمیّتی بسزا دارد. برای این امر باید از نظرات و پندارهای سابق‌ و ارزیابی‌تان از تجارب تلخ گذشته دست بکشید. سخت است که در فراق چیزی باشید که بالاتر از همه چیز دوستش دارید، و تنها راه حفظ این فراق آن است که از چیزی که دوستش دارید بدگویی کنید، به آن نیتی شریرانه نسبت دهید و سپس گناه را درون خود به وجود آورید. برای آن‌که قدرت خداوند را بپذیرید و حس کنید، باید از شر و گناه رها شوید. باید به جلو روید تا چیزی را بکاوید که طبیعی‌ترین است. به این می‌ماند که طرحی نو در اندازید و در عین حال به نفس خود بازگردید

پس امروز دو بار در سکون تمرین کنید و قدرت خداوند را حس نمایید. دنبال پاسخ خداوند نباشید. اصلا لازم نیست حرف بزنید، فقط باید حضور داشته باشید چون همزمان با این‌که یاد می‌گیرید با آن‌چه منشاء تمام روابط شماست رابطه داشته باشید، اطلاعاتی که بدان‌ نیاز دارید می‌تواند به سهولت نزد شما بیاید تا هدایت‌تان کند، به شما آرامش بخشد و اگر لازم بود شما را تصحیح کند. اما نخست باید قدرت خداوند را حس کنید و در این است که قدرت خود را پیدا خواهید کرد

تمرین چهل و یکم: دو تمرین 30 دقیقه‌ای 


Step 42: Review | گام چهل و دوم: مرور

در مرور امروز، تمام تعلیماتی را که طی هفته‌ی گذشته به شما داده شد و نیز تجربه‌های‌تان را از تمرین مرور کنید. امروز مخصوصا دقت کنید که ببینید چقدر عمیق و چقدر دقیق تمرین می‌کنید. مطمئن شوید که درس‌ها را برای انطباق با ذائقه و انتظارات‌تان تغییر نمی‌دهید یا به تنظیم‌شان دست نمی‌زنید. به یاد داشته باشید که برای گرفتن بهره‌های واقعی فقط لازم است که برنامه‌ی درسی را دنبال کنید. نقش شما کوچک است. نقش ما بزرگ است. ما وسیله را می‌دهیم. شما فقط باید آن را با ایمان و رجاء واثق دنبال کنید. با این کار، شکیبایی، قوه‌ی تشخیص، اعتماد، ثبات و عزت نفس را ایجاد خواهید کرد. چرا عزت نفس؟ زیرا باید برای خود ارزش بالایی قایل شوید تا به خود اجازه دهید که به مواهب عظیم دانش نزدیک شوید. فقط دریافت مواهبی که مقدر است دریافت کنید می‌تواند به این خوبی و به تمامی نفرت از نفس و تردید نسبت به نفس را بزداید

پس در تک‌تمرینِ بلند امروز تمرین‌های هفته‌ی گذشته را مرور کنید. بدون این‌که قضاوت کنید بنگرید که چه چیزی عرضه شده، شما چه کرده‌اید، و برای عمیق‌تر کردن تمرین‌، احتمال انجام چه کاری هست تا بتوانید مواهب تمرین را مستقیم‌تر بگیرید. اگر مشکلات دارید آنها را بشناسید و سعی کنید برطرف‌شان کنید. تلاش بیشتری را مصروف هفته‌ی آینده کنید. با این کار، تردید به خود و سردرگمی‌تان را صرفا با جهت دادن به اراده‌ی خود برطرف می‌کنید

تمرین چهل و دوم: یک تمرین بلند


Step 43: My Will Is to Know God. | .گام چهل و سوم: خواست من شناخت خداوند است

خواست شما شناخت خداوند است. این خواست حقیقی شماست. هرگونه میل یا انگیزه‌ی دیگر برای گریز از همین امر است که نماینده‌ی خواست شماست. این خواست شماست که برای‌تان ترسناک شده است. از چیزی می‌ترسید که می‌دانید، و عمیق‌تر از هر چیز دیگر حسش می‌کنید. این موضع شما را به آنجا هدایت می‌کند که در چیزهایی پناه بگیرید که شما را نمایندگی نمی‌کنند، و در این راه هویت خود را از دست می‌دهید و سعی می‌کنید هویتی را بسازید در ارتباط با چیزهایی که برای گریز، آنها را طلب کرده‌اید. در انزوا احساس بیچارگی می‌کنید، اما در رابطه است که خوشبختی دوباره حاصل می‌شود

خواست شما شناخت خداوند است. از خواست خود نهراسید. خداوند شما را آفریده است. خواست خداوند شناختن شما است. خواست شما شناختن خداوند است. هیچ خواست دیگری وجود ندارد. هر انگیزه‌ی دیگری غیر از این صرفا زاده‌ی سردرگمی و ترس است. شناختن خداوند به او قدرت می‌دهد و به شما نیز قدرت می‌بخشد

در دو تمرین امروزتان، احساسِ قدرتِ خواست‌تان را در مراقبه‌ای در سکوت تمرین کنید. نگذارید ترس و شک ذهن‌تان را غبارآلود کنند. نیازی نیست که برای حس کردن خواست خداوند تلاش کنید. این خواست خودش وجود دارد. بازشناختن آن فقط توجه شما را می‌طلبد. بنابراین، فقط با حضور داشتن در این تجربه عمیقا تمرین کنید

تمرین چهل و سوم: دو تمرین 30 دقیقه‌ای


Ste 44: I Wish to Know My Own Strength | .گام چهل و چهارم: دوست دارم قدرت خویش را بشناسم

ممکن است به سبب نیاز مبرم‌تان در شرایط فعلی‌، این عبارت تاکیدی را بسیار دلپذیر بیابید، اما این تایید بسیار از چیزی که در نگاه اول به نظر می‌رسد عمیق‌تر است. قدرت شما بسیار بیشتر از قدرتی است که در حال حاضر دارید، اما تا زمانی که این قدرت به شیوه‌ای به کار برده نشود که به‌راستی شما را احیا کند و توانایی‌های حقیقی شما را شکوفا سازد، نمی‌توان آن را به صورت تام و تمام فعلیت بخشید

چگونه می‌توانید به قدرت خود نزدیک شوید در حالی که احساس ضعف و بیچارگی می‌کنید، حس می‌کنید ارزشی ندارید، در حالی که زیر بار گناه یا سردرگمی هستید یا در خشم و غیظ خود، دیگران را مقصر ناکامی‌های خود می‌دانید؟ به‌دست آوردنِ قدرت‌تان مترادف این است که تمام چیزهایی که شما را پابند زده‌اند رها کنید. شما با گفتن این‌که موانع وجود ندارند آنها را رها نمی‌کنید. شما آنها را رها می‌کنید چون برای چیزی بزرگتر ارزش قایلید. مانع شدن آنها صرفا نشانه‌ای است از این‌که باید از آنها عبور کنید. بدین‌سان، قدرت خود شما پرورش داده می‌شود. شما در پی قدرت خود هستید و از آن بهره می‌گیرید تا این قدرت را بیابید. ما دوست داریم که قدرت خود را بشناسید و به تنها تن خویش آن را به کار گیرید

در دو تمرین مراقبه‌ایِ امروز، در سکوت و در سکون، سعی کنید که قدرت خود را احساس کنید. نگذارید که افکار به تنهایی شما را منصرف سازند، زیرا ترس‌ها و دودلی‌ها فکر هستند ــ چیزهایی بخارمانند که مثل ابر از ذهن‌تان عبور می‌کنند. پشت ابرهای ذهن‌تان کیهان بزرگ دانش قرار گرفته است. پس نگذارید که ابرها مانع شوند که ستاره‌های پشت آنها را ببینید

تمرین چهل و چهارم: دو تمرین 30 دقیقه‌ای


Step 45: Alone I Can Do Nothing. | .گام چهل و پنجم: به تنهایی هیچ کاری از من ساخته نیست

به تنهایی هیچ کاری از شما ساخته نیست. به تنهایی هیچ دستاوردی حاصل نشده است، حتی در دنیای شما. به تنهایی چیزی خلق نشده است، حتی در ذهن شما. به تنهایی کاری را کردن هیچ اعتباری را نصیب شما نخواهد کرد. همه‌ی چیزها تلاش‌هایی مشترک هستند. هر چیزی محصول روابط است

آیا این موضوع نفی‌کننده‌ی فردیت شما است؟ به‌طور قطع و یقین خیر. این امر محیط و قدرت تحقق بخشیدن به دستاوردهای حقیقی‌تان را به شما می‌دهد. شما بزرگتر از فردیت‌تان هستید و بنابراین می‌توانید از محدودیت‌های آن رها شوید. شما از طریق فردی کار و فعالیت می‌کنید که خود شما است، اما عظمت شما بیش از این است. بپذیرید که یک خودِ محدود محدودیت‌هایی دارد و از یک خودِ محدود نخواهید که خدا باشد، وگرنه بار سنگین و چشمداشت‌های بزرگ را بر دوش او قرار می‌دهید و بعد او را به سبب قصوراتش کیفر خواهید داد. این موضوع به تنفر از خود می‌انجامد. موجب می‌شود که نسبت به زندگی جسمانیِ خود حس کینه و انزجار داشته باشید و از لحاظ شخصی و عاطفی و جسمی خود را بیازارید. محدودیت‌های‌تان را بپذیرید تا بتوانید بزرگی را در زندگی پذیرا شوید

بدین ترتیب، در دو تمرین امروز، اکنون با چشمان باز، روی محدودیت‌های خود تمرکز کنید. آنها را بشناسید. بد و خوب بودن‌شان را به داوری ننشینید. صرفا آنها را بشناسید. این امر به شما خاکساری می‌دهد و در خاکساری‌تان در وضعیتی قرار می‌گیرید که بزرگی را بگیرید. اگر از محدودیت‌های‌تان محافظت کنید چگونه می‌توانید چیزی را بگیرید که از این محدودیت‌ها رد می‌شود و بالاتر می‌رود؟

تمرین چهل و پنجم: دو تمرین 15 دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام چهل و ششم: برای اینکه بتوانم بزرگ باشم، باید فردی معمولی باشم

آیا این گفته که برای بزرگ بودن باید فردی معمولی باشید یک تناقض است؟ اگر مفهوم آن را درک کنید، تناقض نیست. بازشناسی محدودیت‌های‌تان به شما اجازه می‌دهد که در واقعیتی محدود با موفقیت بسیار کار کنید. این امر نشان دهنده ی واقعیت بزرگتری است، واقعیت بزرگتری از آنچه که پیش از این قادر به تصورش بودید. بزرگی شما فقط نباید بر اساس امید یا توقعات بالا بلند باشد، بزرگی شما نباید بر اساس آرمان گرایی باشد، بلکه باید بر پایه‌ی تجربه‌ی حقیقی استوار باشد. به خود اجازه دهید که فردی معمولی باشید و آنگاه تجربه خواهید کرد که بزرگی با شماست و بخشی از شماست

در دو تمرین امروزتان، به خود اجازه دهید که محدود اما بدون قضاوت باشید. هیچ محکومیتی در کار نیست. ذهن خود را فعالانه به کار بندید و بر محدودیت‌های‌تان تمرکز کنید. بدون محکوم کردن تمرکز کنید. با بی‌طرفی نگاه کنید. شما ساخته شده‌اید که وسیله‌ای برای ابراز واقعیت بزرگتر در این دنیا باشید. وسیله‌ی ابراز بسیار محدود است اما برای انجام وظیفه‌ای که به شما داده شده است کاملا کفایت می‌کند. شما با پذیرفتن محدودیت‌های وسیله ی خود می‌توانید ساز و کارش را بفهمید و یاد بگیرید به نحوی سازنده با آن کار کنید. آنگاه این وسیله دیگر یک محدودیت نخواهد بود بلکه شکلی از ابرازِ مسرت‌بخش برای شما

تمرین چهل و ششم: دو تمرین ۱۵ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام چهل و هفتم : چرا به آموزگار نیازمندم؟

شما این سوال را دیر یا زود خواهید پرسید، و شاید هم در موارد متعدد. پرسیدن این سوال زاده‌ی توقعات از خودتان است. با این حال، وقتی که با دقت به زندگی خود نگاه می‌کنید، خواهید دید که برای یادگیری هر چیزی که آموخته‌اید، نیاز به آموزش داشتید. شاید به نظرتان رسیده چیزهایی که درون‌تان احساس کرده‌اید آفریده‌ی خودتان هستند، ولی اینها نیز نتیجه‌ی آموزش هستند. شما از طریق روابط برای هر چه که آموجته‌اید آماده شدید، چه مهارتی عملی باشد چه بینشی عمیقتر. پی بردن به این موضوع موجب می‌شود که برای روابط احترام زیادی قائل شوید و قدرت خدمت‌رسانی در دنیا را تماما تایید کنید.

اگر قصد دارید با صداقت به آموختن هر مهارتی بپردازید، نخست باید قبول کنید که بسیاری چیزها هست که نمی‌دانید، سپس باید بپذیرید که بسیاری چیزها هست که باید بیآموزید، و آنگاه باید بهترین آموزش ممکن را جستجو کنید. این روش باید در امر بازپسگیری دانش به کار برده شود. باید درک کنید که چقدر اندک می‌دانید، باید درک کنید که چیزهای بسیاری هست که باید بدانید و سپس آموزشی را که فراهم شده است دریافت کنید. آیا نیاز داشتن به آموزگار ضعف است؟ خیر، تشخیص صادقانه است بر اساس ارزیابی صادقانه. اگر بفهمید که چقدر اندک می‌دانید و اینکه چیزهای بسیاری هست که باید بدانید و به قدرت دانش پی ببرید، درک خواهید کرد که این موضوع چقدر آشکار است. چگونه می‌توان به کسانی که تصور می‌کنند دارا هستند در حالیکه در واقع نیازمندند، چیزی داد؟ نمی‌توان به آنها چیزی داد. و فقر آنها ساخته و حفظکرده‌ی خودشان است.

چرا به آموزگار نیاز دارید؟ زیرا نیاز به آموختن دارید. و نیاز دارید آنچه را که آموخته‌اید که مانع‌تان می‌شود فراموش کنید. در دو تمرین امروزتان، در حالیکه در مراقبه چشم‌های‌تان را بسته‌اید به این بیندیشید که چرا به آموزگار نیاز دارید. هر فکری را که ظاهرا به شما می‌گوید که می‌توانستید این کار را به تنهایی انجام دهید اگر به قدر کفایت زرنگ یا قدرتمند بودید یا ویژگی دیگری می‌داشتید، از نظر بگذرانید. اگر چنین توقعاتی به وجود آیند، بدانید که واقعا چه هستند. این توقعات یعنی اینکه شما با علام کردن خود به عنوان آموزگار سزاوار، اصرار دارید جاهل بمانید. شما نمی‌توانید چیزی را که نمی‌دانید به خودتان یاد دهید و تلاش برای انجام این کار فقط باعث می‌شود اطلاعات سابق دوباره در جریان قرار بگیرد و شما را به جایی که اکنون هستید بیشتر پایبند کند

بنابراین، در تمرین امروز به نیاز‌ خود به آموزش حقیقی، که اکنون در دسترس شماست، و به مقاومت خود نسبت به حضور آموزش حقیقی، اگر چنین مقاومتی وجود داشته باشد، پی ببرید

تمرین ۴۷: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام چهل و هشتم : آموزش حقیقی برای من فراهم است

آموزش حقیقی فراهم است. این آموزش منتظر شما بوده تا به مرحله‌ی بلوغ برسید و به ضرورت آن در زندگی خود پی ببرید. این انگیزه‌ی حقیقی برای آموختن را ایجاد می‌کند. این انگیزه زمانی به وجود می‌آید که نیاز حقیقی خود را در نظر می‌گیرید و به محدودیت‌های‌تان پی می‌برید. باید خودتان را دوست داشته باشید تا بتوانید دانشجو شوید و همواره خود را دوست داشته باشید تا پیشروی را ادامه دهید. هیچ مانع دیگری برای آموزش وجود ندارد. بدون عشق ترس هست، چراکه هیچ چیز دیگری نمی‌تواند جایگزین عشق شود. اما چیزی جایگزین عشق نشده است، و یاریِ حقیقی برای شما فراهم است

در دو تمرین مراقبه‌‌ی امروز، سعی کنید حضور این یاریِ حقیقی را احساس کنید. در حالت سکون و سکوت، آن را در زندگی خود و در اطراف‌تان احساس کنید. این تمرینات مراقبه‌ به تدریج حساسیت بیشتر و حسی کاملا جدید را در شما ایجاد خواهند کرد. شروع به تشخیص دادن چیزهایی که حضور دارند خواهید کرد، هر چند که نمی‌توانید آنها را ببینید. خواهید توانست به ایده‌ها و اطلاعات پاسخ دهید، هر چند که هنوز نمی‌توانید منبع پیام را بشنوید. این روند واقعی در تفکر خلاقانه است، چراکه مردم ایده‌ها را دریافت می‌کنند؛ خلق‌شان نمی‌کنند. شما بخشی از حیات بزرگتری هستید. زندگی شخصی شما وسیله‌ی ابراز آن است. بنابراین فردیت شما بسیار پرورش‌یافته‌تر و مسرت‌بخش‌تر می‌شود، در حالیکه دیگر زندان‌تان نیست، بلکه شکل ابراز مسرت‌بخش شما است

یاری حقیقی برای شما فراهم است. امروز حس کردن حضور جاودانه‌ی آن را در زندگی خود تمرین کنید

تمرین ۴۸: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام چهل و نهم: مرور

این گام اخر هفتمین هفته‌ی تمرین است. در این مرور از شما خواسته می‌شود تمام تمریناتی را که در هفت هفته‌ی گذشته انجام شد مرور کنید، یعنی تمام آموزش‌ها را مرور کنید و تجربه‌ی خود را از تمرین هر یک از آنها به یاد آورید. ممکن است این کار مستلزم چند تمرینات طولانی باشد، ولی برای شما کاملاً ضروری است که معنی دانشجو بودن و اینکه آموزش واقعاً چگونه به دست می‌آید را درک کنید.

بسیار مراقب باشید که خود را به عنوان دانشجو قضاوت نکنید. شما در جایگاهی نیستید که خود را به عنوان دانشجو قضاوت کنید. ضوابط را برآورده نمی‌کنید چراکه شما آموزگار خودشناسی نیستید. جلوتر که بروید متوجه می‌شوید که شماری از شکست‌های شما به موفقیت بزرگتر منجر می‌شوند و شماری از آنچه به نظر شما موفقیت می‌رسیده ممکن است به شکست بیانجامد. این آگاهی باعث می‌شود به سیستم ارزیابی خود از نو بیندیشید و به موضوعاد بزرگتری پی ببرید. این آگاهی همچنین این امکان را به شما می‌دهد که با خود و با دیگرانی که در حال حاضر آنها را به سبب موفقیت‌ها و شکست‌های‌شان قضاوت می‌کنید، مهربان باشید

پس ۴۸ تمرین اول را مرور کنید. سعی کنید به یاد آورید که چگونه به هر گامی پاسخ دادید و مشارکت شما تا چه حد عمیق بود. تلاش کنید به موفقیت‌ها‌ی خود، به دستاوردهای خود و به موانع خود نگاه کنید. تا اینجا رسیده‌اید. تبریک! در امتحان اول قبول شده‌اید. تشویق به پیشرفت می‌شوید، چراکه دانش با شماست

تمرین ۴۹: چند تمرین طولانی

—————————————————————————

——————————

—————

گام پنجاهم: امروز با دانش خواهم بود

امروز با دانش باشید تا اطمینان و قدرت دانش در دسترس شما باشد. بگذارید دانش به شما سکون بدهد. بگذارید دانش به شما نیرو و قابلیت بدهد. بگذارید دانش به شما آموزش بدهد. بگذارید دانش کیهان را آنطور که حیقیقتاً وجود دارد آشکار کند، نه آنگونه که شما حدس می‌زنید

در دو تمرین امروز، در سکون، احساس کردن قدرت دانش را تمرین کنید. سوالی نپرسید. این کار اکنون ضروری نیست. در مورد واقعیتِ این فعالیت با خود بحث نکنید چراکه بحث کردن کاری است بی‌هوده و بی‌معنا. تا زمانی که دریافت نکنید نمی‌توانید بدانید، و باید به میل خود به دانستن اعتماد کنید تا بتوانید دریافت دارید

امروز با دانش باشید. در تمرین‌های امروز، اجازه ندهید هیچ چیز شما را منصرف کند. تنها لازم است که راحت و آرام و حاضر باشید. در نتیجه‌ی این تمرین‌ها، حضور بزرگتری شناخته خواهد شد، و این حضور بیم‌های شما را دفع خواهد کرد

تمرین ۵۰: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام پنجاه و یکم: باشد که ترس‌هایم را بشناسم تا بتوانم حقیقتِ ورای آنها را ببینم

موانع شما باید شناخته شوند تا بتوانید فراتر از آنها ببینید. اگر نادیده انگاشته و انکار شوند، اگر از آنها محافظت شود یا نام‌های دیگری روی‌شان گذاشته شود، به ماهیت قید و بند خود پی نخواهید برد. آنچه که شما را سرکوب می‌کند درک نخواهید کرد. زندگیِ شما ‌زاده ی ترس نیست. منشا شما زاده‌ی ترس نیست. برای اینکه بتوانید ترس خود را بازشناسی کنید، باید پی ببرید که شما بخشی از واقعیتی بزرگتر هستید. با پی بردن به این موضوع یاد می‌گیرید که نسبت به زندگی خود بی‌طرف باشید و اوضاع امروزتان را بدون محکوم کردن درک کنید، زیرا در این اوضاع است که باید خودتان را پرورش دهید. باید از جایی که هستید شروع کنید. برای انجام این کار، باید شناختی از نقاط ضعف و نقاط قوت خود به دست آورید

در دو تمرین امروزتان، وجود ترس‌های‌تان را بررسی و به خود یادآوری کنید که واقعیت شما فراتر از این ترس‌ها است ولی باید ‌آنها را بشناسید تا بتوانید حضور مضرشان را در زندگی خود درک کنید. چشم‌های خود را ببندید و ایده‌ی امروز را تکرار کنید؛ سپس هر ترسی را که در ذهن‌تان برانگیخته می‌شود مورد ملاحظه قرار دهید. به خود یادآوری کنید که حقیقت فراتر از آن ترس بخصوص است. اجازه دهید همه‌ی ترس‌ها به همین ترتیب برانگیخته و بررسی شوند

برای اینکه بی باک باشید، باید ترس را بفهمید — ساز و کار آن، اثر آن بر مردم و نتیجه‌‌ی آن در جهان را. باید این موارد را بدون فریب و بدون تمایل شخصی، بازشناسی کنید. شما موجود بزرگی هستید که در بافت و بستر و محیطی محد‌ود کار و فعالیت می‌کند. محدودیت‌های محیط‌ت خود و محدودیت‌های وصیله‌ی خود را درک کنید و آنگاه دیگر از خودتان به دلیل محدود بودن متنفر نخواهید بود

تمرین ۵۱: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام پنجاه و دوم: من آزادم که منشا دانشم را پیدا کنم

منشا دانش‌تان هم در درون شما و هم فراتر از شما وجود دارد. منشا دانش در جای مشخصی قرار ندارد، چراکه آن در همه جا هست. زندگی شما نجات یافته است به این خاطر که خداوند دانش را درون‌تان به ودیعه گذاشته است. ولی تا زمانیکه دانش نتواند ظهور کرده و هدایای‌اش را به شما عطا کند، رهایی شما محقق نخواهد شد. کدام آزادی دیگری واقعاً آزادی است به جز آزادی‌ای که شما را قادر می‌سازد ‌زندگی حقیقی خود را دریافت کنید؟ تمام آزادی‌های دیگر، آزادیِ در آشوب بودن است، آزادیِ آسیب رساندن به خودتان است. آزادی بزرگ، یافتن دانش‌تان است و اجازه دادن به آن تا خودش را از طریق شما ابراز دارد. امروز آزاد هستید که منشا دانش خود را پیدا کنید

در دو تمرین امروزتان، منشا دانش خود را در سکون دریافت کنید. به خود یادآوری کنید که آزاد هستید این کار را انجام دهید. صرف نظر از ترس یا اضطراب، صرف نظر از هر گونه حس گناه یا شرم، به خود اجازه دهید که منشا دانش‌تان را دریافت کنید. امروز آزاد هشتید که منشا دانش‌تان را دریافت کنید

تمرین ۵۲: دو تمارین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام پنجاه و سوم: هدایای من برای دیگران هستند

هدایای شما برای این هستند که به دیگران داده شوند، اما نخست باید هدایای خود را بشناسید و آنها را از ایده‌هایی که جلوی‌شان را می‌گیرند، تغییرشان می‌دهند و یا انکارشان می‌کنند جدا کنید. شما به جز در بافت و بستر خدمت به دیگران، چگونه می‌توانید خودتان را درک کنید؟ به تنهایی هیچ کاری از شما ساخته نیست. به تنهایی هیچ معنایی ندارید. دلیلش آن است که شما تنها نیستید. تا زمانیکه متوجه‌ی معنای بزرگ این موضوع و موهبتی که واقعاً هست نباشید، به چشم سربار و تهدید بدان خواهید نگریست. این نجات زندگی شما است. زمانی که زندگیْ شما را باز می‌یابد، شما نیز زندگی را باز می‌یابید و تمام پاداش‌های‌اش را دریافت می‌کنید، پاداش‌هایی که بسیار فراتر از تمام چیزهایی هستند که می‌توانید به خودتان بدهید. ارزش زندگی شما از طریق خدمت به دیگران تحقق پیدا می‌کند و اثبات می‌شود زیرا تا زمانیکه خدمت نباشد، فقط تا حدی خودتان را تحقق می بخشید — ارزش‌تان، هدف‌تان و جهت‌تان را

در دو تمرین امروزتان، میل خود را برای خدمت به دیگران حس کنید. اکنون لازم نیست که خدمت خود را مشخص کنید. این موضوع به اندازه‌ی میل شما به خدمت کردن اهمیت ندارد، چراکه شکل خدمت به وقتش برای شما آشکار خواهد شد و تحول خواهد یافت. آنچه که امروز به شما لذت واقعی خواهد بخشید میل به خدمت است، میلی که به خاطر‌ انگیزه‌ی حقیقی ایجاد شده

تمرین ۵۳: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام پنجاه و چهارم: در ایدئالیسم زندگی نخواهم کرد

آیا ایدئالیسم چیزی جز ایده‌‌هایی درباره‌ی امیدواری‌های خودتان است که وقتی نومید می‌شوید می‌سازید؟ ایدئالیسم شما شامل خودتان، روابط‌تان و دنیایی است که در آن زندگی می‌کند. شامل خداوند و زندگی و تمام قلمروهایی است که می‌توانید تصورشان را بکنید. تجربه که نباشد، ایدئالیسم خواهد بود. ایدئالیسم می‌تواند در ابتدا مفید باشد چراکه می‌تواند موجب شروع شما در جهتی راستین شود، ولی نباید نتیجه‌گیری‌ها یا هویت خود را بر مبنای آن قرار دهید چراکه تنها تجربه است که می‌توانید به شما چیزی را که برای‌تان واقعی باشد، چیزی را که می‌توانید کاملا بپذیرید، بدهد. اجازه ندهید که ایدئالیسمْ شما را راهنمایی کند، چراکه دانش اینجاست تا شما را راهنمایی کند

در دو تمرین امروزتان، دامنه‌ی ایدئالیسم خود را بشناسید. به دقت بررسی کنید که می‌خواهید چه باشید، دنیای‌تان چه باشد، روابطت‌تان چه باشد. ایده‌ی امروز را تکرار کنید و، با چشمانی بسته، تک تک ایدئال‌های خود را بازسنجی کنید. اگرچه این ایدهآل‌ها ممکن است به نظر سودمند برسند یا نماینده‌ی میل شما به عشق و همسازی باشند، اما در واقع شما را پابند ‌زده زیرا جای چیزی را می‌گیرند که به راستی مواهبی را که در جستوجوی‌شان هستید به شما خواهد داد

تمرین ۵۴: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام پنجاه و پنجم: دنیا را همانطور که هست میپذیرم

ایدئالیسم، تلاشی است برای نپذیرفتن دنیا آنطور که هست و نکوهش و محکوم کردن را توجیه می‌کند. چشم امید بستن به حیاتی را موجب می‌شود که هنوز وجود ندارد و در نتیجه شما را در برابر نومیدی سهمگینی آسیب‌پذیر می‌سازد. ایدئالیسمِ شما قوه‌ی محکوم کردن‌تان را تقویت می‌کند.

امروز دنیا را آنطور که هست بپذیرید، نه آنطور که می‌خواهید باشد. با این پذیرش عشق می‌آید، چراکه نمی‌توانید عاشق دنیایی باشید که می‌خواهید وجود داشته باشد. تنها می‌توانید عاشق دنیایی باشید که فعلا وجود دارد. خود را همانطور که فعلا هستید بپذیرید، و انگیزه‌ی حقیقی برای تغییر و پیشرفت به طور طبیعی درون‌تان ایجاد خواهد شد. ایدئالیسم، محکوم کردن را توجیه می‌کند. این حقیقت بزرگ را دریابید، و آنگاه تجربه‌ای بی‌واسطه‌تر و عمیق‌تر از زندگی را آغاز خواهید کرد که مبتنی است بر واقعیت و درگیر شدن حقیقی و نه امید و چشمداشت

بنابراین در دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای امروز روی ‌پذیرفتن شرایط آنطور که واقعا هست، تمرکز کنید. با این کار، شما خشونت، نزاع یا جهل را نادیده نمی‌گیرید. صرفا اوضاع را آنطور که هست می‌پذیرید تا بتوانید به نحوی سازنده با این اوضاع کار کنید. بدون این پذیرش، هیچ نقطه‌ی عزیمتی برای درگیری حقیقی نخواهید داشت. بگذارید دنیا دقیقا همانطور باشد که هست، چراکه این همان دنیایی است که برای خدمتش آمده‌اید

تمرین ۵۵: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام پنجاه و ششم: مرور

در مرور امروز، درس‌های هفته‌ی گذشته و درگیری خود را با آنها مرور کنید. سعی کنید بفهمید که پیشرفت اگرچه ممکن است در ابتدا کند به نظر برسد، اما آنچه کند و متعادل است پیشرفت زیادی خواهد داشت. درگیری‌ای که پیوسته اعمال شود به شما خط مستقیمی را خواهد داد تا به دستاوردهای‌تان برسید

در مرور امروز، ما دوباره به شما یادآوری می‌کنیم که اگر انتظارات‌تان براورده نشده خود را داوری نکنید. فقط به این توجه داشته باشید که برای دنبال کردن آموزش‌ها، آنطور که عرضه شده‌اند، چه چیزهایی خواسته شده و تا جای ممکن به تمامی خود را با آموزش‌ها درگیر کنید. به یاد داشته باشید که شما یاد گرفتن را یاد می‌گیرید، و به یاد داشته باشید که یاد می‌گیرید ارزش خود و توانایی‌های حقیقی خود را باز پس بگیرید.

تمرین ۵۶: یک تمرین طولانی

—————————————————————————

——————————

—————

گام پنجاه و هفتم: آزادی با من است

آزادی درون‌تان حضور دارد، منتظر است تا زاده شود، منتظر است تا خواسته و پذیرفته شود، منتظر است تا در زندگی به کار بسته و محترم شمرده و دنبال شود. شمایی که زیر بار خیالات خود به سر برده‌اید، شمایی که در زندان افکار خود و افکار دیگران اسیر بوده‌اید، شمایی که توسط ظواهر این دنیا مرعوب و تهدید شده‌اید، اکنون امیدی دارید چراکه آزادیِ حقیقی درون‌تان حضور دارد. آزادی در انتظار‌ شما است. آن را از منزلگاه کهن همراه خود آورده‌اید. هر روز در تمام لحظات، آن را درون خود حمل می‌کنید

در این برنامه‌ی رشد، شما اکنون یاد می‌گیرید به این آزادی پنا آورید و از ترس و تاریکی فکر و خیالات خود، دوری کنید. در آزادی، ثبات و هماهنگی خواهید یافت. این شالوده‌ای به شما خواهد داد که عشق و ارزش نفس خود را بر آن بسازید، و این شالوده توسط جهان متزلزل نخواهد شد چراکه بزرگتر از جهان است. این شالوده زاده‌ی دلهره‌های جدایی نیست. بلکه زاده‌ی این حقیقت است که حیات، شما را در آغوش گرفته است

ایده‌ی امروز را هر ساعت تکرار کرده و برای لحظه‌ای احساس کنید که آزادی با شماست. در حالیکه در سرتاسر روز به آزادی نزدیکتر می‌شوید، قادر خواهید شد چیزی را که مانع شما می‌شود با شفافیت بیشتری تشخیص دهید. شما پی خواهید برد که وفادار ماندن به فکر و خیالات خودتان مانع شما می‌شود. این بار شما را سبکتر خواهد کرد، و پی خواهید برد که گزینشی واقعی‌ وجود دارد. این به شما نیروی ضروری خواهد داد تا امروز نزد آزادی بروید

در دو تمرین عمیق، ایده‌ی امروز را تکرار و سعی کنید به ذهن‌تان اجازه دهید در سکون باشد تا روند آزادی‌اش آغاز ‌شود. این تمرینِ سکون به ذهن‌تان اجازه خواهد داد تا خود را از غل و زنجیری که مقیدش می‌کند رها سازد — از بی‌گذشتی‌اش نسبت به گذشته، از اضطرابش درباره‌ی آینده و از اجتنابش از زمان حال. در سکون، ذهن شما بر تمام چیزهایی فائق می‌آید که آن را سست و در تاریکیِ خودش پنهان و منزوی نگه می‌دارد. آزادی به شما بسیار نزدیک است، آزادی‌ای که برای دریافت آن تنها لازم است در سکون باشید. و پاداش شمایی که به جهان آمده‌اید بسیار عظیم است زیرا آزادی با شماست

تمرین ۵۷: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

 گام پنجاه و هشتم: دانش با من است

امروز ما حضور دانش را در زندگی شما تایید می‌کنیم. عبارت تاکیدی را سر هر ساعت بیان کرده و سپس برای لحظه‌ای سعی کنید  این حضور را حس کنید. باید آن را حس کنید. نمی‌توانید صرفا در افکارتان آن را بپرورانید، چراکه دانش باید تجربه شود. امروز در هر شرایطی که قرار می‌گیرید، این عبارت تاکیدی را سر ساعت تکرار و سعی کنید معنای آن را حس کنید. خواهید دید که می توانید در شرایط بسیاری تمرین کنید، شرایطی که فکر می‌کردید برای تمرین مناسب نیستند. بدین ترتیب پی خواهید برد که قادر به اداره‌ی تجربیات خود برای برآوردن امیال حقیقی خویش هستید، و خواهید دید که هر شرایطی محیط قابل قبولی است برای آماده سازی و پشتکار حقیقی

تلاشر کنید هر ساعت تمرین کنید. نسبت به زمان آگاه باشید. اگر ساعتی از دست رفت نگران نشوید، فقط دوباره در ساعات باقی‌مانده به تمرین بپردازید. دانش امروز با شماست. امروز با دانش باشید.

تمرین ۵۸: تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام پنجاه و نهم: امروز یاد می‌گیرم شکیبا باشم 

برای ذهنی که عذاب می‌کشد، صبور بودن کار بسیار دشواری است. برای ذهنی که بی‌قرار است، صبور بودن کار بسیار دشواری است. برای ذهنی که ارزش خود را فقط در چیزهای موقتی جستجو کرده است، صبور بودن کار بسیار دشواری است. شکیبایی فقط وقتی که امر بزرگتری را جستجو می‌کنید ضروری است چراکه این جستجو مستلزم پشتکار بیشتری است. به زندگی خود به عنوان رشد دراز مدت نگاه کنید، نه به عنوان شور و هیجان و منفعت آنی. دانش صرفا تحریک نیست. دانش، قدرتی عمیق است که عالمگیر و همیشگیست، و بزرگی آن به شما داده می‌شود تا آن را دریافت و اهدا کنید.

امروز تاکید بر آموختن شکیبایی را هر ساعت تمرین کنید و تاکید بر مشاهده کردن زندگی‌تان به جای انتقاد کردن آن. با تاکید بیان کنید که نسبت به توانایی‌ها و شرایط خود بی‌طرف خواهید بود تا بتوانید اطمینان بزرگتری داشته باشید.

امروز صبر بیاموزید و صبورانه بیاموزید. بدین شیوه، شما سریع‌تر، با اطمینان و مهر و محبت بیشتر حرکت خواهید کرد.

تمرین ۵۹: تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام شستم: امروز دنیا را قضاوت نخواهم کرد

اگر قضاوت‌های شما نباشد، دانش می‌تواند کاری را که باید انجام دهید و چیزی را که باید بفهمید نشان دهد. دانش، نمایانگر قضاوت بزرگتری است ولی این قضاوت بسیار متفاوت از قضاوت خودتان است چراکه آن زاده‌ی ترس نیست. در آن خشم وجود ندارد. مقصودش همیشه خدمت و پرورش است. این قضاوتی عادلانه است به این معنا که وضع کنونی تک تک افراد را به رسمیت شناخته بدون اینکه معنای آنها یا سرنوشت‌شان را کوچک بشمارد.

امروز دنیا را قضاوت نکنید تا بتوانید دنیا را همانطور که هست ببینید. امروز دنیا را قضاوت نکنید تا بتوانید دنیا را همانطور که هست بپذیرید. اجازه دهید دنیا دقیقا همانطور که هست باشد تا بتوانید آن را بشناسید. وقتی که دنیا شناخته شود، آنگاه پی می برید که به شما چقدر نیاز دارد و چقدر می‌خواهید به آن اهدا کنید. دنیا به نکوهش نیاز ندارد. بلکه به خدمت نیاز دارد، به حقیقت نیاز دارد، و بالاتر از همه، به دانش نیاز دارد.

امروز سر هر ساعت برای لحظه‌ای بدون قضاوت به دنیا نگاه کنید. عبارت تاکیدی امروز را تکرار و برای لحظه‌ای بدون قضاوت به دنیا نگاه کنید. صرف نظر از ظواهری که می‌بینید، چه شما را خشنود کند چه ناخشنود، چه به نظر‌ شما زیبا باشد چه زشت، چه فکر کنید شایسته است چه ناشایسته، بدون قضاوت به آن نگاه کنید.

تمرین ۶۰: تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام شست و یکم: عشق خود را از طریق من ابراز میکند

وقتی که آماده هستید وسیله‌ی ابراز عشق باشید، عشق خود را از طریق شما ابراز می‌کند. ضروری نیست که برای تسکین حس کمبود یا گناه سعی کنید مهربان باشید. ضروری نیست که برای کسب رضایت دیگران سعی کنید مهربان باشید. حس ناتوانی یا حس ناشایستگی خود را با تلاش هایی برای پوشاندن آن با احساسات شاد یا نیک، تقویت نکنید. عشقی که درون‌تان هست خود را ابراز خواهد کرد چراکه آن زاده‌ی دانش در درون‌تان و بخشی از آن است.

امروز در حالی که سر هر ساعت به دنیا نگاه می‌کنید، این حقیقت را تشخیص دهید که عشقی که درون‌تان وجود دارد در حق خود سخن خواهد گفت. اگر قضاوت نکنید، اگر بتوانید با دنیا همانطور که حقیقتا هست باشید و اگر بتوانید با دیگران همانطور که حقیقتا هستند حاضر باشید، عشقی که درون‌تان وجود دارد در حق خود سخن خواهد گفت. سعی نکنید عشق را به سخن گفتن در حق شما وادار سازید. سعی نکنید عشق را به ابراز آرزوها یا نیازهای شما وادار سازید، چراکه عشق خود به خود از طریق شما سخن خواهد گفت. اگر نزد عشق حاضر باشید، آنگاه نزد دنیا حاضر خواهید بود، و عشق از طریق شما سخن خواهد گفت.

تمرین ۶۱: تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام شست و دوم: امروز گوش دادن به حیات را خواهم آموخت

اگر برای دنیا حاضر باشید، خواهید توانست دنیا را بشنوید. اگر برای حیات حاضر باشید، خواهید توانست حیات را بشنوید. اگر برای خداوند حاضر باشید، خواهید توانست خداوند را بشنوید. اگر برای خودتان حاضر باشید، خواهید توانست خودتان را بشنوید.

بنابراین امروز گوش دادن را تمرین کنید. سر هر ساعت گوش دادن به دنیای اطراف‌تان و دنیای درون را تمرین کنید. عبارت تاکیدی را تکرار و سپس این کار را تمرین کنید. فقط لحظه‌ای طول می‌کشد. خواهید دید که علی رغم شرایط‌تان، راهی امروز برای شما هست که این کار را تمرین کنید. اجازه ندهید شرایط‌تان بر شما چیره شود. در همین شرایط می‌توانید تمرین کنید. می‌توانید راهی برای تمرین پیدا کنید که باعث خجالت نشود و مناسب هم باشد. چه تنها باشید چه با دیگران، امروز می‌توانید تمرین کنید. سر ساعت تمرین کنید. گوش دادن را تمرین کنید. حاضر بودن را تمرین کنید. گوش دادن حقیقی به این معناست که شما قضاوت نمی‌کنید. به این معناست که شما مشاهده می‌کنید. فراموش نکنید که دارید یک توانایی ذهنی را پرورش می دهید، توانایی‌ای که برای اینکه قادر به دادن و دریافت کردن عظمتِ دانش شوید، ضروری است.

تمرین ۶۲: تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام شست و سوم: مرور

در این مرور، مانند گذشته، تمرینات هفته‌ی گذشته را مرور کرده و به میزان مشارکت خود آگاه شوید و اینکه این مشارکت چگونه می‌تواند افزایش یابد و تقویت شود. تمرین شما در این هفته توسعه یافته است. تمرین شما به دنیا برده شده تا تحت همه نوع شرایط به کار بسته شود، صرف نظر از حالات عاطفی شما، صرف نظر از حالات عاطفی آنهایی که شما را تحت تاثیر قرار می‌دهند و بدون توجه به جایی که هستید و کاری که انجام می‌دهید. بدین شیوه، همه چیز بخشی از تجربه‌ی شما خواهد بود. بنابراین دنیا به جای اینکه مکانی هراس‌انگیز باشد که شما را سرکوب می‌کند، به مکانی سودمند برای ‌پرورش دانش تبدیل می‌شود.

به این امر پی ببرید که وقتی می‌توانید با وجود حالات عاطفی خود تمرین کنید، به شما نیرو داده می‌شود چراکه شما بزرگتر از عواطف خود هستید و برای ‌اینکه به این امر پی ببرید نیازی نیست جلوی عواطف خود را بگیرید. برای اینکه نسبت به حالات درونی خود بی‌طرف باشید، باید بتوانید این حالات را مشاهده کنید و در جایی باشید که این حالات بر شما حاکم نشوند. این کار به شما اجازه خواهد داد که برای خودتان حاضر باشید و به شما شفقت و فهم حقیقی خواهد بخشید. آنگاه دیگر به خود ظلم نخواهید کرد، و ظلم در زندگی شما به ‌پایان خواهد رسید.

در یک تمرین طولانی، بدون محکوم کردن، هفته‌ی قبلی را با دقت هرچه بیشتر ارزیابی کنید. فراموش نکنید که دارید یاد می‌گیرید چگونه تمرین کنید. فراموش نکنید که دارید یاد می‌گیرید توانایی‌های خود را پرورش دهید. فراموش نکنید که شما دانشجو هستید. دانشجوی مبتدی باشید، چراکه دانشجوی مبتدی بسیار کم تصور می‌کند و مایل به یادگیری همه چیز است.

تمرین ۶۳: یک تمرین طولانی

—————————————————————————

——————————

—————

گام شست و چهارم: امروز به کس دیگری گوش خواهم داد

امروز در سه فرصت جداگانه، گوش دادن به کس دیگری را تمرین کنید. بدون ارزیابی و بدون قضاوت گوش دهید. بدون اینکه چیز دیگری ذهن‌تان را منحرف کند گوش دهید. صرفا گوش دهید. امروز با سه فرد مختلف تمرین کنید. گوش دادن را تمرین کنید. در سکون گوش دهید. تلاش کنید که فراتر از کلمات آنها بشنوید. تلاش کنید که فراتر از ظواهر آنها نگاه کنید. تصویری بر آنها فرافکنی نکنید. فقط گوش دهید.

امروز گوش دادن به کس دیگری را تمرین کنید. درگیر چیزی که آنها می‌گویند نشوید. برای اینکه با آنها تمرین کنید، اگر مستقیما با شما سخن می‌گویند، لازم نیست به طور نامناسب به آنها پاسخ دهید. ذهن‌تان را کاملا درگیر این گفت و شنود می‌کنید. پس وقت بگذارید که گوش دادن بدون سخن گفتن را تمرین کنید. اجازه دهید که دیگران خودشان را برای شما ابراز کنند. خواهید دید که آنها ارتباط بزرگتری از آنچه که در ابتدا انتظارش را داشتید با شما برقرار می‌کنند. لازم نیست این امر را محاسبه کنید. امروز فقط گوش دادن را تمرین کنید تا بتوانید حضور دانش را بشنوید.

تمرین ۶۴: سه تمرین

—————————————————————————

——————————

—————

گام شست و پنجم: به جهان آمدهام که کار کنم 

شما به جهان آمده‌اید که کار کنید. به جهان آمده‌اید که آموزش ببینید و مشارکت ‌کنید. از جای استراحت به جای کار آمده‌اید. وقتی که کار انجام شد به منزلگاه و جای استراحت می‌روید. این حقیقت را فقط می‌توان شناخت، و دانشِ شما وقتی که آماده باشید، این حقیقت را برای‌تان آشکار خواهد ساخت.

فعلا سر هر ساعت تمرین کنید. به خودتان بگویید به جهان آمده‌اید که کار کنید و سپس برای لحظه‌ای واقعیت این امر را احساس کنید. کار شما مهمتر از شغل کنونی‌تان است. کار شما مهمتر از کاری است که در حال حاضر سعی می‌کنید با مردم و برای مردم انجام دهید. کار شما مهمتر از کاری است که سعی می‌کنید برای خودتان انجام دهید. متوجه باشید که نمی‌دانید کار‌ شما چیست. آن برای شما آشکار خواهد شد و برای شما تکامل خواهد یافت، ولی امروز آگاه باشید به جهان آمده‌اید که کار کنید. این آگاهی، نیرو و هدف و سرنوشت شما را تصدیق خواهد کرد. واقعیت منزلگاه حقیقی‌تان را تصدیق خواهد کرد، منزلگاهی که هدایای خود را از آنجا آورده‌اید.

تورین ۶۵: تمرین تر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام شست و ششم: در مورد جهان شکایت نخواهم کرد

شکایت کردن در مورد جهان به این معناست که دنیا ایدئالیسم شما را برآورده نمی‌کند. شکایت کردن در مورد جهان به این معناست که شما این حقیقت را تشخیص نداده‌اید که برای کار به اینجا آمده‌اید. شکایت کردن در مورد جهان به شما کمک نمی‌کند تا مخمصه‌های آن را درک کنید. شکایت کردن در مورد جهان به این معناست که شما جهان را آنطور که هست درک نمی‌کنید. شکایت‌های‌تان علامت این است که توقعات شما برآورده نشده است. برای اینکه آغاز به درک جهان آنطور که هست و آغاز به درک خودتان آنطور که حقیقتا هستید  کنید، این سرخوردگی‌ها ضروری هستند.

امروز سر هر ساعت این عبارت تاکیدی را به خودتان بگویید و سپس به تمرین بپردازید. هر ساعت برای یک دقیقه در مورد جهان شکایت نکنید. ساعت‌ها را در حالت بی‌توجهی نگذرانید، بلکه برای تمرین حاضر باشید. ببینید که دیگران چقدر در مورد جهان شکایت می‌کنند و اینکه این کار چقدر برای آنها و برای جهان نیز بی‌فایده است. دنیا هم‌اینک توسط آنهایی که در آن زندگی می‌کنند محکوم شده است. اگر قرار است که شما به دنیا عشق بورزید و آن را بهسازی کنید، مخمصه‌های آن باید شناخته و فرصت‌هایش باید پذیرفته شود. وقتی که محیطی برای بازپسگیری و اهدای دانش به شما داده شده است، دیگر چه کسی می‌تواند شکایت کند؟ دنیا فقط به دانش و نشانه‌های دانش نیاز دارد. پس دنیا چگونه می‌تواند سزاوار محکومیت باشد؟

تمرین ۶۶: تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام شست و هفتم: نمیدانم برای جهان چه چیزی میخواهم

شما نمی‌دانید برای جهان چه چیزی می‌خواهید به دلیل اینکه جهان را درک نمی‌کنید و هنوز نتوانسته‌اید مخمصه‌ی آن را دریابید. وقتی که پی می‌برید شما نمی‌دانید برای جهان چه چیزی می‌خواهید، این آگاهی به شما انگیزه و فرصت می‌دهد تا دنیا را مشاهده کنید و دوباره نگاه کنید. این کار برای درک و خیر و سلامت شما ضروری است. جهان فقط وقتی که اشتباه فهمیده می‌شود شما را سرخورده می‌کند. شما فقط وقتی که اشتباه فهمیده می‌شوید خود را سرخورده می‌کنید. شما برای کار به جهان آمده‌اید. فرصتی که این به شما می‌دهد را بشناسید.

امروز، تحت هر شرایطی، سر ساعت تمرین کنید. عبارت تاکیدی را بیان کرده و سپس سعی کنید حقیقت آن را در یابید. شما نمی‌دانید برای جهان چه چیزی می‌خواهید، اما دانشِ شما می‌داند چه چیزی باید اهدا کند. اگر تلاش‌های‌تان برای جایگزینی دانش با نقشه‌های خودتان برای دنیا نباشد، دانش خود را آزادانه ابراز خواهد کرد و شما و جهان از هدایای آن بهره مند خواهید شد.

تمرین ۶۷: تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام شست و هشتم: امروز ایمان به خود را از دست نخواهم داد

امروز ایمان به خود را از دست ندهید. تمرین را حفظ کنید. نیت آموختن را حفظ کنید. نتیجه گیری نکنید. اجازه دهید ذهن‌تان اینگونه باز و حساس باشد. حقیقت، فراتر از تلاش شما برای تثبیت افکار‌ خود وجود دارد. به خود اجازه دهید که دریافت کننده‌ی حقیقت باشید.

سر هر ساعت امروز یادآوری اینکه ایمان به خود را از دست نخواهید داد، تمرین کنید. ایمان را به دانش، به حضور آموزگاران خود، به سودمندیِ حیات و ماموریت خود در جهان، از دست ندهید. اجازه دهید که تمام این موارد تایید شوند تا به تدریج بتوانند برای‌تان آشکار شوند. اگر برای این موضوعات حاضر باشید، برای‌تان چنان آشکار خواهند بود که آنها را در تمام امور خواهید دید‌ و احساس خواهید کرد. بینش شما نسبت به جهان و تجربه‌ی شما از جهان دگرگون خواهد شد و تمام قدرت و انرژی شما متفقا عمل خواهد کرد تا خود را ابراز دارد.

امروز ایمان به خود را از دست ندهید.

تمرین شست و هشتم: تمرین هر ساعته 

—————————————————————————

——————————

—————

گام شست و نهم: امروز به تمرین سکون میپردازم

امروز در دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای، به تمرین سکون بپردازید. اجازه دهید که این تمرینِ مراقبه عمیق باشد. وجود خود را وقف آن کنید. با مطالبات و تقاضا‌ها وارد مراقبه نشوید بلکه به منظور وقف کردن وجود خود این کار را انجام دهید. نزد معبد روح حقیقی درون‌تان بروید. در این تمرینات حاضر باشید و در سکون، به خود اجازه دهید که در تجمل خلوتی غرق شوید. زیرا حضور خداوند در ابتدا به عنوان خلوتی تجربه می‌شود به دلیل اینکه این حضور فقدان حرکت است، و سپس در این خلوتی شما آغاز به تجربه‌ی حضوری می‌کنید که در همه چیز نفوذ می‌کند و به زندگی معنا می‌بخشد.

امروز به تمرین سکون بپردازید تا قادر به دانستن شوید

تمرین ۶۹: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام هفتادم: مرور

امروز ده هفته از تمرین به اتمام می‌رسد. تبریک! شما به اینجا رسیده‌اید. دانشجوی حقیقی بودن به این معناست که شما گام‌ها را همانطور که داده شده‌اند دنبال می‌کنید. شما برای انجام این کار باید یاد بگیرید که خود و منشا آموزش خود را محترم دارید، محدودیت‌هایتان را تشخیص دهید و قدر بزرگی خود را بدانید. بدین ترتیب، امروز روزِ افتخار و احترام و قدردانی است برای شما.

تمرینات سه هفته‌ی گذشته را مرور کنید. درس‌ها را دوباره بخوانید و هر یک از تمرین‌ها را به یاد آورید. به یاد آورید که در کجا مشارکت کردید و در کجا مشارکت نکردید. مشارکت خود را محترم بشمارید و امروز برای تقویت آن تلاش کنید. تصمیم خود را در مورد داشتن دانش محکمتر و تجربه‌ی خود را از پیروی حقیقی عمیقتر کنید تا در آینده بتوانید رهبر حقیقی باشید. تجربه‌ی خود را از دریافت کردن حقیقی، عمیقتر سازید تا بتوانید اهدا کننده‌ی واقعی باشید.

بنابراین بگذارید امروز روز افتخار و احترام باشد برای شما و روزی که تعهد‌تان را تقویت می‌کند. مشارکت خود را صادقانه ارزیابی کنید. موفقیت‌ها و ناکامی‌های آشکار خود را برآورد کنید. موفقیت‌های‌تان شما را تشویق می‌کند و شکست‌های‌تان به شما می‌آموزد که برای داشتن تجربه‌ای عمیقتر، چه کاری باید انجام دهید. برای شمایی که محترم شمرده می‌شوید، این روز افتخار و احترام است.

تمرین ۷۰: چند تمرین طولانی

—————————————————————————

——————————

—————

گام هفتاد و یکم: برای اجرای هدفی بزرگتر به اینجا آمدهام

شما برای اجرای هدفی بزرگتر به اینجا آمده‌اید که فراتر از بقا و برآوردن خواسته‌های شخصی است، چراکه شما سرشت و سرچشمه و سرنوشتی معنوی دارید. شکست شما در این زندکی، شکست در پاسخ دادن به سرشت معنوی‌تان است، سرشتی که ادیان این جهان تحریفش کرده‌ و به آن تهمت زده‌اند، سرشتی که علم این دنیا آن را نادیده گرفته و انکار کرده است. شما سرشتی معنوی دارید و هدف بزرگتری برای‌تان هست که اجرا کنید. وقتی به تمایل خود به این هدف اعتماد می‌کنید، می‌توانید به آن نزدیکتر شوید. وقتی که مطمئن هستید آن نمایانگر منبع اصیل عشق است، آنگاه شروع به باز کردن ذهن‌تان در برابر آن می‌کنید و این کار باعث احساسی از بازگشت می‌شود.

در دو تمرین مراقبه‌ی امروز، به ذهن خود اجازه دهید در برابر حضور عشقی که در زندگی شما هست، باز شود. در حالی که در سکوت نشسته و به طور عمیق تنفس می‌کنید، به خود اجازه دهید حضور عشق را واقعا احساس کنید، عشقی که وجود هدف بزرگتری را در زندگی شما نشان می‌دهد.

نمرین ۷۱: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام هقتاد و دوم: امروز به عمیقترین گرایشهایم اعتماد خواهم کرد

به عمیقترین گرایش‌های‌تان اعتماد کنید چراکه آنها قابل اعتماد هستند، ولی شما باید یاد بگیرید که آنها را از دیگر خواست‌ها، وسواس‌ها و آرزو‌های متعددی که احساس می‌کنید و تحت تاثیر قرارتان می‌دهند، تشخیص و تمیز دهید. این کار را فقط از طریق تجربه می‌توانید یاد بگیرید. شما قادر به یادگیری این کار هستید به این خاطر که عمیق‌ترین گرایش‌های‌تان همیشه شما را به سوی روابط معنی‌دار و دور از انزوا و مشغله های تفرقه انگیز هدایت می‌کنند. برای یادگیری این کار، شما باید آن را تمرین کنید. زمان خواهد برد، ولی هر گامی که در این راستا بر می‌دارید شما را به منبع عشقی که در زندگی‌تان هست نزدیکتر کرده و قدرت بزرگتری را که با شماست به شما نشان می‌دهد، قدرتی که باید به آن خدمت کرده و یاد بگیرید که دریافتش کنید.

در دو تمرین امروزتان، در سکوت و سکون این قدرت بزرگتر را دریافت کنید و هنگامی که در حال دریافتش هستید، به عمیق‌ترین گرایش‌های‌تان اعتماد کنید. به خود اجازه دهید که توجه کامل‌تان را معطوف به این دو تمرین کنید، و تمام چیزهای دیگر را کنار بگذارید تا بعدتر بررسی شوند. به خود اجازه دهید که عمیق‌ترین گرایش‌های‌تان را تشخیص دهید، گرایش‌هایی که باید یاد بگیرید به آنها اعتماد کنید.

تمرین ۷۲: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام هفتاد و سوم: اجازه خواهم داد که خطاهایم به من آموزش دهند

اینکه اجازه دهید خطاهای‌تان به شما آموزش دهند، به خطاهای‌تان ارزش می‌بخشد. بدون این آموزش، خطاهای‌تان فاقد ارزش و از نظر شما ضد امتیاز می‌بودند. بنابر‌این استفاده از خطاها برای آموزش، بهره گرفتن از محدودیت‌های خودتان است تا این محدودیت‌ها شما را به سوی بزرگی راهنمایی کنند. خداوند می‌خواهد شما از خطاهای‌تان درس بگیرید تا بتوانید از عظمت خداوند آگاه شوید. این کار نه برای تحقیر شما، بلکه به منظور بالا بردن شما است. خطاهای بسیاری هست که مرتکب شده‌اید و خطاهایی نیز که در آینده مرتکب خواهید شد. ما اکنون می‌خواهیم به منظور جلوگیری از تکرار خطاهای آسیب آور و آموختن از خطاها، به شما آموزش دهیم.

امروز سر هر ساعت به خود بگویید که می‌خواهید از خطاهای‌تان درس بگیرید و برای لحظه‌ای احساس کنید که این به چه معناست. از این رو توسط تمرین‌های فراوان امروز، شما آغاز به درک اظهارات خود خواهید کرد و سپس شاید در یابید که چگونه می‌توانید آنچه بیان می‌کنید را واقعیت بخشید. اگر مایل باشید از خطاهای‌تان درس بگیرید، از بازشناسی آنها چنان هراسان نخواهید بود. آنگاه تمایل خواهید داشت نه انکار‌شان کنید، نه علیه آنها شهادت دروغ دهید، نهآنها را چیز دیگری از آنچه که هستند قلمداد کنید، بلکه درکشان کرده و آنها را برای منفعت خود قبول کنید. از طریق این شناخت، شما خواهید توانست به دیگران در امر بازپسگیری دانش یاری کنید، چراکه آنها نیز باید درس گرفتن از خطاهای‌شان را بیاموزند.

تمرین ۷۳: تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام هفتاد و چهارم: امروز صلح با من است

امروز صلح با شماست. شما با صلح باشید و موهبت‌هایش را دریافت دارید. تمام چیزهایی که شما را ناراحت می‌کنند همراه خود آورده و به سوی صلح بیایید. بار سنگین‌تان را بیاورید. بدون اینکه دنبال پاسخ باشید بیایید. بدون اینکه دنبال فهم باشید بیایید. بیایید موهبت‌ها را طلب کنید. صلح در زندگی ای پر از تعارض و تضاد نمی‌تواند دخالت کند اما شما می‌توانید وارد زندگی ای صلح آمیز شوید. نزد صلحی که منتظر شما است می‌آیید و بدین ترتیب از بارهای‌تان خلاص خواهید شد.

در دو تمرین طولانی امروزتان، در سکون، دریافت صلح را تمرین کنید. به خود اجازه دهید که از این هدیه برخوردار شوید و اگر فکری شما را می‌خواهد منصرف کند، ارزش عظیم‌تان را به خود یادآوری کنید — ارزش دانش‌تان و ارزش نفس‌تان. بدانید شما اکنون مایل به درس گرفتن از خطاهای‌تان هستید و اینکه لازم نیست خود را با آنها یکی بدانید بلکه از آنها فقط به عنوان منبع ارزشمند برای رشد استفاده کنید، چراکه خطاهای‌تان می‌توانند چنین عملکردی داشته باشند.

بنابراین دریافت کردن را تمرین کنید. امروز ذهن‌تان را کمی بیشتر باز کنید. تمام چیزهایی که فکر شما را به خود مشغول کرده‌اند کنار بگذارید تا اگر ضروری باشد بعدتر بررسی کنید. امروز صلح با شماست. شما امروز با صلح باشید

تمرین ۷۴: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام هفتاد و پنجم : امروز به خویشتن گوش میدهم

امروز به خود گوش دهید، نه به خود کوچکی که در شما هست و پر از شکایت و نگرانی و آرزو است و خالی از دانش، بلکه به خود بزرگتری که در شما وجود دارد. به خود بزرگتری که در شما هست گوش دهید، خودی که دانش است، خودی که با آموزگاران معنوی‌تان متحد است، خودی که با خانواده‌ی معنوی‌تان متحد است، و خودی که حاوی هدف و دعوت شما در زندگی است. برای ‌پرسیدن سوال گوش ندهید، بلکه به منظور یادگیری گوش دادن گوش دهید. هنگامیکه قوه‌ی گوش دادن شما رفته رفته عمیقتر می‌شود، خود حقیقی‌تان هر وقت ضروری باشد با شما سخن خواهد گفت و آنگاه قادر به شنیدن و پاسخ گفتن بدون سردرگمی خواهید بود.

در دو تمرین امروزتان، گوش دادن به خود را تمرین کنید. هیچ سوال‌هایی برای پرسیدن وجود ندارند. این کار ضروری نیست. تنها گوش دادن را پرورش دهید. امروز به خود حقیقی‌تان گوش دهید تا از آنچه که خداوند می‌شناسد و دوست دارد آگاه شوید.

تمرین ۷۵: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام هفتاد و ششم: امروز کس دیگری را قضاوت نخواهم کرد

اگر قضاوت نباشد شما می‌توانید ببینید وبیاموزید. اگر قضاوت نباشد ذهن‌تان باز می‌شود و خودتان را درک می‌کنید و می‌توانید کس دیگری را نیز درک کنید.

امروز سر هر ساعت در حالی که خود و دنیای اطراف‌تان را مشاهده می‌کنید، این گفته را تکرار و اثر آن را احساس کنید. برای چند لحظه از قضاوت‌های خود خلاص شوید و سپس تفاوت و تجربه‌ای را که این کار به شما می‌دهد، احساس کنید. امروز کس دیگری را قضاوت نکنید. به دیگران اجازه دهید که خودشان را به شما نشان دهند. اگر قضاوت نباشد شما زیر تاج خاردار خود رنج نمی‌برید. اگر قضاوت نباشد حضور آموزگاران‌تان را که به شما یاری می‌کنند احساس خواهید کرد.

اجازه دهید که این تمرین‌های هر ساعته متداوما انجام شود. اگر ساعتی از دست رفت، از خودتان گذشت و دوباره روز خود را وقف تمرین کنید. خطاها باید به شما درس داده، شما را تقویت کرده و چیزی را که به آموختن آن نیاز دارید، به شما نشان دهند.

صرف نظر از اینکه طرف دیگر چه کاری انجام می‌دهد، صرف نظر از اینکه او با حساسیت‌ها، نظرات و یا ارزش‌های شما چگونه ضدیت می‌کند، کس دیگری را امروز قضاوت نکنید.

تمرین ۷۶: تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام هفتاد و هفتم: مرور

در مورور امروز، بار دیگر تمرینات و درس‌های هفته‌ی گذشته را مرور کنید. بار دیگر صفت‌های خود را که در این امرِ آماده سازی به شما کمک می‌کنند و صفت‌هایی که آماده سازی شما را دشوارتر می‌کنند، بررسی کنید. این موارد را با بی‌طرفی مشاهده کنید. یاد بگیرید ویژگی‌هایی در خود تقویت کنید که مشارکت شما را در امر بازپسگیری دانش تشویق و تقویت می‌کنند و صفت‌هایی که این روند را مختل می‌سازند، تعدیل یا اصلاح کنید. برای اینکه خردمند شوید، شما باید هر دو را تشخیص دهید. باید درباره‌ی حق و درباره‌ی خطا نیز بیاموزید. برای پیشرفت و خدمت به دیگران، شما باید این کار را انجام دهید. تا زمانیکه درباره‌ی خطا آموخته نباشید و نتوانید با بی‌طرفی به آن نگاه کنید تا بفهمید چگونه ایجاد شده و چگونه می‌تواند رفع شود، شما نخواهید دانست به دیگران چگونه می‌توان خدمت کرد و خطاهای آنها شما را خشمگین و مستاصل خواهند کرد. با دانش، توقعات شما با طبیعت طرف دیگر در هارمونی خواهند بود. با دانش، شما یاد خواهید گرفت که چگونه می‌توانید خدمت کنید و محکوم کردن را فراموش خواهید کرد.

تمرین ۷۷: یک تمرین طولانی

—————————————————————————

——————————

—————

گام هفتاد و هشتم: به تنهایی هیچ کاری از من ساخته نیست

به تنهایی هیچ کاری از شما ساخته نیست چراکه تهنا نیستید. حقیقتی بزرگتر از این هرگز نخواهید یافت و در عین حال حقیقتی که تفکر و بررسی بیشتری طلب کند هم نخواهید یافت. فقط ارزش ظاهری آن را نبینید چراکه این حقیقت بسیار بزرگ است و ضروری است که آن را مطالعه کنید.

امروز سر هر ساعت این گفته را تکرار و به اثر آن بیندیشید. این کار را در هر شرایطی انجام دهید، چراکه شما به مرور زمان خواهید توانست در هر شرایطی بیاموزید و تمرین کنید و خواهید دید که هر شرایطی می‌تواند برای تمرین سودمند باشد و اینکه تمرین می‌تواند در هر شرایطی مفید باشد.

به تنهایی هیچ کاری از شما ساخته نیست و در تمرین امروزتان یاری آموزگاران معنوی خود را دریافت می‌کنید، آموزگارانی که نیروی‌شان را به شما می‌بخشند. هنگامی که نیروی خودتان را می‌بخشید، شما این نیرو را احساس می‌کنید و پی می‌برید که نیرویی بزرگتر از نیروی خودتان، شما را قادر به پیشروی می‌کند، قادر به شکافتن پرده‌ی عظیم سوء تفاهمات می‌کند و اجازه می‌دهد تا به منشا دانش و منشا روابط‌تان در زندگی پی ببرید. محدودیت‌های خود را قبول کنید، چراکه به تنهایی هیچ کاری از شما ساخته نیست اما وقتی که با حیات باشید شما به خدمت همه چیز فراخوانده می‌شوید. وقتی که با حیات باشید و به دیگران خدمت کنید، سرشت حقیقی شما گرامی داشته و تمجید می‌شود.

تمرین ۷۸: تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام هفتاد و نهم: امروز اجازه میدهم نامطمئنی وجود داشته باشد

وقتی که آدم اجازه می‌دهد نامطمئنی وجود داشته باشد، این به آن معناست که شخص دارای ایمان زیادی است و نوعی دیگر از مطمئنی بروز و ظهور می‌کند. وقتی که شما اجازه می‌دهید نامطمئنی وجود داشته باشد، این به آن معناست که شما دارید صادق می‌شوید، چراکه در حقیقت نامطمئن هستید. هنگامی که اجازه می‌دهید نامطمئنی وجود داشته باشد، شما صبور می‌شوید چراکه به دست آوردن اطمینان جدید صبوری می‌طلبد. هنگامی که اجازه می‌دهید نامطمئنی وجود داشته باشد، شما پرمدارا می‌شوید. از قضاوت دست می‌کشید و به شاهد حیات درون‌تان و حیات اطراف‌تان تبدیل می‌شوید. امروز نامطمئنی را قبول کنید تا بتوانید بیاموزید. اگر فرض و گمان نباشد، شما دانش را طلب خواهید کرد. اگر قضاوت نباشد، شما به نیاز حقیقی خود پی خواهید برد.

امروز سر هر ساعت این گفته را تکرار و معنی آن را بررسی کنید. بر اساس احساسات خودتان و با در نظر گرفتن آنچه که در دنیای اطراف‌تان می‌بینید، برسسی کنید. تا زمانیکه مطمئن نباشید، نا‌مطمئنی وجود خواهد داشت. اگر اجازه دهید که این نامطمئنی وجود داشته باشد، آنگاه می‌توانید به خداوند اجازه دهید به شما کمک کند.

تمرین ۷۹: تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام هشتادم: من فقط میتوانم تمرین کنم

شما فقط می‌توانید تمرین کنید. زندگی تمرین است. ما فقط تمرین شما را دوباره جهت می‌بخشیم تا آن برای شما و دیگران مفید باشد. همیشه و مکررا، دوباره و دوباره تمرین می‌کنید. تمرین سردرگمی می‌کنید، تمرین قضاوت می‌کنید، تمرین مقصر شناختن خود و دیگران می‌کنید، تمرین احساس گناه می‌کنید، تمرین جدا ساختن و تمرین ناهمسازی می‌کنید. با قضاوت‌ کردن مداوم، قضاوت‌های‌تان را تقویت می‌کنید. با تاکید مداوم بر نامطمئنی‌های خود، نامطمئنی‌های‌تان را تقویت می‌کنید. وقتی که نفرت از خود را بر می‌انگیزید، تمرین نفرت از خود می‌کنید.

اگر فقط برای لحظه‌ای به زندگی خود با بی‌طرفی نگاه کنید، خواهید دید تمام زندگی شما تمرین است. بنابراین چه برنامه‌ی آموزشی سودمندی داشته باشید چه نداشته باشید، شما تمرین خواهید کرد. از این رو ما برنامه‌ی آموزشی را فراهم کرده‌ایم تا اکنون بتوانید آن را تمرین کنید. این جایگزین تمرین‌هایی خواهد شد که شما را سردرگم و تحقیر کرده‌اند، تمرین‌هایی که شما را دچار کشمکش درونی کرده و باعث خطا و خطر شده ‌اند. ما برنامه‌ی تمرینی بزرگتری را به شما می‌دهیم تا چیزهایی را تمرین نکنید که ارزش و اطمینان‌تان را تضعیف می‌کنند.

در دو تمرین مراقبه‌ی امروزتان،  گفته ی من فقط می‌توانم تمرین کنم را تکرار کرده و سپس به تمرین سکون و پذیرا بودن بپردازید. تمرین خود را تقویت کنید و آنگاه چیزی را که ما می‌گوییم تایید خواهید کرد. شما فقط می‌توانید تمرین کنید. بنابراین تمرین سودمندی را انجام دهید.

تمرین ۸۰: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

—————————————————————————

——————————

—————

گام هشتاد و یکم: امروز خود را فریب نمی دهم

بیان این گفته و احساس اثرش را سر هر ساعت تمرین و تعهد خود را به دانش تقویت کنید. اجازه ندهید که آسودگی ظاهری خودفریبی، شما را گمراه کند. صرفا با فرض و گمان و یا باورهای دیگران راضی نباشید و افکار عمومی را به عنودان حق قبول نکنید. ظواهر را به عنوان بیانگر واقعیت خود یا واقعیت کسی دیگر نپذیرید. انجام این کارها به این معناست که شما برای خود یا زندگی‌تان ارزش قائل نبوده و بیش از حد تنبل هستید تا بتوانید در حق خود کوشا باشید.

برای اینکه دانش را پیدا کنید، باید نامطمئنی را قبول کنید. این به چه معناست؟ این فقط به آن معناست که از تصورات غلت و نظراتی که جهت حس آرامش برای خود می‌سازید و تجمل محکوم کردن خود دست می‌کشید. چرا محکوم کردن خود تجمل است؟ به دلیل اینکه این کار آسانی است و از شما نمی‌طلبد که حقیقت را بررسی کنید. محکوم کردن خود را می‌پذیرید چون در این دنیا پذیرفته شده است و این باعث می‌شود که شما بتوانید با دوستان خود درباره‌ی موضوعات بسیاری گفتگو کنید که ایجاد همدردی می‌کند. بدین ترتیب، این کار آسان و ضعیفی است.

امروز خود را فریب ندهید. به خود اجازه دهید که راز و حقیقت زندگی‌تان را بررسی کنید. ایده ی امروز را سر ساعت تکرار و معنی اش را احساس کنید. همچنین در دو تمرین طولانی، گفته ی امروز را تکرار و خود را وقف سکون و پذیرا بودن کنید. در این هنگام شما یاد می‌گیرید که چگونه خود را آماده‌ی سکون سازید — با استفاده از تنفس، با متمرکز ساختن ذهن، با رها کردن افکار و یادآوری اینکه سزاوار چنین کوششی هستید. هدفی را که سعی می‌کنید به آن برسید به خود یادآوری کنید. امروز خود را فریب ندهید. تسلیم چیزی که آسان و رنج آور است نشوید.

تمرین ۸۱: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام هشتاد و دوم: امروز کس دیگری را قضاوت نمیکنم

دوباره به تمرین این درس می‌پردازیم، درسی که در حالیکه پیش می‌روید آن را در مدت‌های خاصی تکرار می‌کنیم. قضاوت کردن، تصمیم بر ندانستن و نگاه نکردن و گوش ندادن است. تصمصم بر این است که در سکون نباشید و طرز فکر راحتی را دنبال کنید که ذهن‌تان را در حالت خواب و شما را در گمراهی در دنیا نگاه می‌دارد. دنیا پر از خطا است. مگر غیر از این خواهد بود؟ بنابراین دنیا نه به محکومیت‌هایتان بلکه به یاری سازنده‌ی شما نیاز دارد.

امروز کس دیگری را قضاوت نکنید. سر هر ساعت این موضوع را به خود یاد‌آوری کرده و کمی به آن بیندیشید. در دو تمرین مراقبه‌ی امروز، این موضوع را به خود یادآوری کنید. این گفته را بیان و سپس وارد سکون و حالت پذیرا بودن شوید. امروز کس دیگری را قضاوت نکنید تا بتوانید شاد باشید.

تمرین ۷۲: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام هشتاد و سوم: بیشترین ارزش را برای دانش قائل هستم

اگر بتوانید عمق و قدرت این گفته را تجربه کنید، شما را از هر نوع بند و زنجیری رهایی می‌بخشد. تمام تضادهای درونی شما را پاک خواهد کرد. تمام چیزهایی که شما را آزار داده و گیج می‌کنند به پایان خواهد رساند. شما دیگر به روابط به عنوان نوعی تسلط یا مجازات نگاه نخواهید کرد. این به شما در مشارکت‌تان با دیگران شالوده‌ی ادراکی کاملا جدید می‌دهد. به شما یک چارچوب مرجعی می‌دهد که در آن بتوانید از نظر روانی و جسمانی رشد کنید و دید بزرگتری داشته باشید. چه چیزی برای شما باعث سرخوردگی شده به جز حیف و میل کردن توانایی‌های‌تان؟ چه چیزی شما را ناراحت و خشمگین می‌کند به جز حیف و میل کردن توانایی‌های افراد دیگر؟

برای دانش ارزش قائل شوید. آن فراتر از درک شماست. دانش را پیروی کنید. آن شما را به شیوه‌هایی هدایت می‌کند که هرگز تجربه نکرده‌اید. به دانش اعتماد کنید. آن شما را به خودتان پس می‌دهد. پیش از فهم و پیش از مشارکت باید اعتماد وجود داشته باشد، همیشه چنین است. بنابراین با دانش مشارکت کنید.

سر هر ساعت عبارت تاکیدی را به خود یادآوری کنید. سعی کنید بسیار ثابت قدم باشید. امروز این تاکید که بیشترین ارزش را برای دانش قائل هستید، فراموش نکنید. در دو تمرین امروز، این گفته را به عنوان یک عبارت تاکیدی بیان کرده و سپس در سکون به خود اجازه دهید که دریافت کنید. از این تمرین‌ها برای به دست آوردن پاسخ و اطلاعات استفاده نکنید، بلکه به خود اجازه دهید خاموش باشید، چراکه ذهن خاموش قادر به آموختن و دانستن همه چیز است. کلمات فقط یک نوع از ارتباط است. اکنون شما ارتباط داشتن می‌آموزید چراکه ذهن‌تان در برابر پیوند بزرگتری باز می‌شود.

تمرین ۸۳: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام هشتاد و چهارم: مرور

تمرینات و درس‌هایی که در هفته‌ی گذشته داده شدند و پیشرفت خود را با بی‌طرفی مرور کنید. پی ببرید که چیزهای بسیاری باید بیاموزید. اکنون گام‌های شما کوچک اما بنیادی هستند. گام‌های کوچک، شما را به مقصد می‌رساند. از شما انتظار نمی‌رود که جهش کنید اما هر گام کوچک مانند چهشی عظیم به نظر خواهد آمد، چراکه به شما چیزهای بسیار بیشتری از آنچه که پیش از این داشته‌اید می‌دهد. اجازه دهید همچنان که حیات درونی‌تان بروز می‌کند و نور خود را بر شما می‌تابد، حیات برونی شما از نو ساخته شود. تمرکز خود را حفظ و تغییراتی که در دنیای برون‌تان اتفاق می‌افتد را قبول کنید چراکه به نفع شماست. تنها وقتی که دانش زیر پا گذاشته شود نشانه‌های خطا برایتان آشکار می‌شوند. این شما را به سوی اقدام موثر راهنمایی می‌کند. اگر تغییری که در اطراف‌تان رخ می‌دهد دانش را نرنجاند، شما هم لازم نیست اذیت شوید. با گذر زمان به صلح و آرامش دانش دست پیدا خواهید کرد و در صلح و آرامش و اطمینان و هدایای حقیقی دانش شریک خواهید شد.

بنابراین امروز در یک تمرین طولانی، مرور را انجام دهید. بسیار دقیق و نکته سنجانه مرور کنید. به خود اجازه ندهید شناخت روند یادگیری را از دست دهید.

تمرین ۸۴: یک تمرین طولانی

—————————————————————————

——————————

—————

گام هشتاد و پنجم: امروز خوشبختی را در تجربه های و ساده و کوچک مییابم.

شما خوشبختی را در تجربه‌های ساده و کوچک می‌یابید زیرا خوشبختی با شماست. شما خوشبختی را در تجربه‌های ساده و کوچک می‌یابید زیرا شما دارید یاد می‌گیرید در سکون باشید و مشاهده کنید و ذهن‌تان پذیرا می‌شود. شما خوشبختی را در تجربه‌های ساده و کوچک حس می‌کنید زیرا شما در شرایط کنونی‌تان در لحظه ی حال هستید. تجربه‌های ساده و کوچک، اگر به آنها توجه و دقت کنید، می‌توانند پیام‌های بزرگی در خود داشته باشند. آنگاه تجربه‌های ساده و کوچک شما را ناراحت و عصبانی نخواهند کرد.

ذهنی که در سکون است یک ذهن آگاه است. ذهنی که در سکون است ذهنی است که دارد یاد می‌گیرد در صلح و آرامش باشد. صلح یک حالت غیر فعال نیست. بلکه صلح حالتی بسیار با فعالیت‌ است چراکه زندگی شما را به طوری بسیار هدفمند و به شدت درگیر می‌سازد، در حالیکه تمام توانایی‌های شما را فعال کرده و جهت یکسان به آنها می‌بخشد. این امر از صلح سرچشمه می‌گیرد. خداوند در سکون است، اما تمام آنچه که منشا آن خداوند است باعث اقدامات ثابت و سازنده می‌شود. این همان چیزی است که همه ی روابط معنی‌دار را ایجاد می‌کند و جهت می‌بخشد. به این دلیل است که آموزگاران‌تان با شما هستند، چراکه طرحی وجود دارد. در مراقبه‌ی عمیق امروز دو بار به تمرین سکون بپردازید. سر ساعت عبارت تاکیدی درس را بیان کرده و کمی به آن بیندیشید. اجازه دهید که روزتان به تمرین اختصاص داده شود، تا این تمرین بتواند به تمام فعالیت‌های دیگر شما سرایت کند.

تمرین ۸۵: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

تمرین هر ساعته

—————————————————————————

——————————

—————

گام هشتاد و ششم: کسانی را که به من خدمت کرده اند، محترم میدارم.

محترم داشتن کسانی که به شما خدمت کرده‌اند باعث سپاس گذاری می‌شود، که آغاز عشق و قدردانی حقیقی است. امروز در دو تمرین عمیق، از شما خواسته می‌شود به کسانی بیندیشید که به شما خدمت کرده‌اند، و در تمرین خود فقط به آنها و هیچ چیز دیگری فکر نکنید. از شما خواسته می‌شود که به طور بسیار عمیق به کاری که آنها برای شما انجام داده‌اند، بیندیشید. در مورد کسانی که از آنها خشمگین یا ناراحت هستید، سعی کنید ببینید که آنها نیز چگونه در امر باز‌پسگیری دانش، به شما خدمت کرده‌اند. علیه احساسات خود شهادت دروغین ندهید اما بدون توجه به احساساتی که نسبت به این افراد دارید، یعنی اگر احساسات بدی وجود دارند، سعی کنید خدمتی که این افراد به شما انجام داده‌اند را نیز بشناسید. به درستی که شما می‌توانید از کسانی که خدمتشان را می‌شناسید، خشمگین یا ناراحت باشید، و در بیشتر موارد چنین است. ممکن است حتی از این برنامه‌ی درسی که فقط قصد دارد به شما خدمت کند، خشمگین باشید. چرا ممکن است از این برنامه‌ی درسی خشمگین باشید؟ به این خاطر که دانش، تمام چیزهایی را که سر راهش قرار می‌گیرد، از شهر بیرون می‌راند. به این خاطر است که شما گاهی وقت‌ها عصبانی هستید و حتی نمی‌دانید چرا.

اجازه دهید که دو تمرین امورز بسیار متمرکز باشند. تمرکز کنید. قدرت ذهن‌تان را به کار بگیرید. به افرادی بیندیشید که به شما خدمت کرده‌اند. اگر افرادی به ذهن‌تان خطور کنند که فکر نمی‌کردید به شما خدمت کرده باشند، به این بیندیشید که آنها نیز چگونه به شما خدمت کرده‌اند. اجازه دهید این روزِ شناخت باشد. اجازه دهید این روزِ جبران باشد.

تمرین ۷۶: دو تمرین ۳۰ دقیقه‌ای

گام هشتاد و هفتم: از چیزی که میدانم نمیترسم.

امروز سر ساعت این گفته را تکرار کرده و به معنی آن بیندیشید. شما سر ساعت یاد می‌گیرید که در زندگیتان ترس را رها کنید. چراکه دانش، تمام ترس‌ها را برطرف خواهد کرد، و شما نیز ترس را برطرف خواهید کرد تا به دانش حق ابراز دهید. به چیزی که می‌دانید اعتماد کنید. چیزی که می‌دانید برای هدفی بالاتر و نیک است. ممکن است شما نسبت به خودتان بسیار خشمگین یا بی‌اعتماد باشید، اما این خشم و بی‌اعتمادی متوجه‌ی دانش نیست. آن متوجه‌ی ذهن شخصی شما است، ذهنی که امکان ندارد هدف بزرگترتان را درک کند. امکان ندارد که آن به بزرگترین پرسش‌ها پاسخ دهد یا در زندگیتان اطمینان، هدف، معنا و جهت فراهم کند. از چیزی که لغزش پذیر است، گذشت کنید. چیزی را که جایزالختا نیست، محترم بدارید. یاد بگیرید که این دو را از هم تشخیص دهید.

در دو تمرین طولانیتر، رها کردن هراس را تمرین کنید تا قادر به دانستن شوید. وقتی که چیزی طلب نمی‌کنید و اجازه می‌دهید ذهنتان پذیرا و در سکون باشد، این نشان می‌دهد که شما به دانش اطمینان می‌کنید. این کار شما را از رنج و مصیبت و خصومت دنیا رها می‌کند. با انجام این کار، رفته رفته دنیای متفاوتی را خواهید دید.

تمرین ۸۷: دو تمرین ۳۰ دقیقه ای

تمرین هر ساعته

گام هشتاد و هشتم: خودِ بالاترم فرد نیست

بیشتر وقت‌ها راجع به خودِ بالاتر و آموزگاران معنوی شما سردرگمی وجود دارد. حل این سردرگمی از دیدگاه جدایی بسیار دشوار است. اما وقتی که به زندگی به عنوان شبکه‌ای همه شمول از روابطِ در حال رشد و تکامل نگاه می‌کنید، آنگاه شما آغاز به تجربه و شناخت این موضوع می‌کنید که خودِ بالاترتان واقعاً بخشی از تاروپود بزرگتری از روابط است. این همان بخشی از شما است که جدا نیست بلکه به طور معنی دار با دیگران در پیوند است. بنابراین، خودِ بالاتر شما در پیوند با خودِ بالاتر آموزگارانتان است. اکنون آنها از دوگانگی رها هستند، چراکه آنها خودِ دیگری ندارند. شما دو خود دارید: خودی که خلق شده است و خودی که شما خلق کرده‌اید. وقتی که خودی که شما خلق کردید را در خدمت خودِ حقیقیتان قرار می‌دهید، آنها به طوری معنی دار به یکدیگر وصل می‌شوند، پیوندی که هدفمند است و باعث خدمت می‌شود و تضاد درونی را برای همیشه به پایان می‌رساند.

عبارت تاکیدی را امروز سر ساعت تکرار و اثرش را احساس کنید. در دو تمرین طولانی، در آغاز تمرینتان در سکون و پذیرایی، از عبارت تاکیدی استفاده کنید.

تمرین ۸۸: دو تمرین ۳۰ دقیقه ای

تمرین هر ساعته

گام هشتاد و نهم: عواطف من نمی توانند دانشم را باز دارند

عواطف، مانند باد‌های تند شما را می‌کشند. شما را به این طرف و آن طرف می‌کشند. شاید در گذر زمان بتوانید مکانیسم آنها را دقیقتر درک کنید. تمرینمان امروز برای این تاکید است که آنها دانش را کنترل نمی‌کنند. نیازی به این نیست که دانش عواطف شما را از بین ببرد. دانش فقط می‌خواهد به آنها خدمت کند. در گذر زمان، شما عواطفتان را بسیار بهتر درک خواهید کرد، و پی خواهید برد که عواطف شما می‌توانند در راستای هدف بزرگتری خدمت کنند، و ذهن و بدنتان نیز همین‌طور. تمام چیزهایی که منبع رنج، ناراحتی و ناهمپیوندی است، وقتی که در خدمت یک قدرت باشند — همان قدرت یکتا — آنگاه به وصیله‌ی ابراز تبدیل می‌شوند که در راستای هدفی بزرگتر خدمت می‌کند. حتی خشم نیز هدف بزرگتری در اینجا دارد، چراکه آن به شما نشان می‌دهد که دانش را نقض کرده‌اید. با وجود اینکه ممکن است خشم شما متوجه‌ی طرف دیگری نباشد، آن صرفاً نشانه‌ای است از اینکه اشتباهی صورت گرفته است و اینکه اصلاح باید انجام شود. شما منبع غم و اندوه و منبع تمام عوطف را در گذر زمان درک خواهید کرد.

سر ساعت تمرین کنید و در آغاز دو مراقبه‌ی طولانی، ایده‌ی امروز را تکرار کرده و وارد سکون شوید. امروز یاد بگیرید برای چیزی که مطمئن است ارزش قائل شوید و چیزی که نامطمئن است را درک کنید، یاد بگیرید چیزی را که علل است و چیزی را که جلوی علل را می‌گیرد اما در گذر زمان می‌تواند در راستای علل خدمت کند، بشناسید.

تمرین ۸۹: دو تمرین ۳۰ دقیقه ای

تمرین هر ساعته

گام نودم: امروز تصوراتی نخواهم داشت

امروز در حالی که یک روز دیگر را وقف بازپسگیری دانش می کنید، تصوراتی نداشته باشید. در مورد پیشرفت تان در آموزش تصوراتی نداشته باشید. در مورد دنیایتان تصوراتی نداشته باشید. امروز داشتن ذهن باز را تمرین کنید، ذهنی که رویدادها را مشاهده کرده و قصد دارد یاد بگیرد. از آزادی ای که نتیجه ی نداشتن تصورات است لذت ببرید، چراکه راز، منبع لطف و برکت برایتان خواهد بود به جای آنکه منبع ترس و اضطراب باشد، وقتی که یاد می گیرید آن را دریافت کنید.

در تمرین هر ساعته ی امروز و نیز در دو تمرین طولانی تر مراقبه که در آن سکون و پذیرایی را تمرین می کنید، شما می توانید ارزش و قدرت این کلمات را تجربه کنید. امروز تصوراتی نداشته باشید. در طول روز این نکته را به خود یادآوری کنید، چرا که داشتن تصورات صرفاً یک عادت است و وقتی این عادت رها شود، ذهن می تواند بدون موانع سابقش عملکرد حقیقی خود را داشته باشد.

تمرین ۹۰: دو تمرین ۳۰ دقیقه ای

تمرین هر ساعته

گام نود و یکم: مرور

مرورمان بار دیگر بر درس های هفته ی گذشته و تمرین هایتان متمرکز می شود. این زمان را به تجربه ی مجدد آنچه در این روزها اتفاق افتاد اختصاص دهید و اینکه این اتفاقات را با توجه به تجربه ی کنونی تان هم ببینید. یادگیری را یاد بگیرید. درباره ی روند یادگیری یاد بگیرید. از یادگیری به عنوان نوعی نمایش پردازی استفاده نکنید. از یادگیری استفاده نکنید تا سعی کنید ارزش تان را به خودتان اثبات کنید. شما نمی توانید ارزش تان را اثبات کنید. ارزش شما فراتر از تلاش هایتان برای اثبات آن است. ارزش شما وقتی که این اجازه را به آن بدهید، خود را نشان خواهد داد و اکنون یاد می گیرید این کار را انجام دهید. به منظور تمرین کردن تمرین کنید. بعضی روزها آسانتر خواهد بود. بعضی روزها سخت تر خواهد بود. بعضی روزها مایل خواهید بود تمرین کنید. روزهای دیگر شاید مایل نباشید تمرین کنید. شما هر روز تمرین می کنید به خاطر اینکه اراده ی بزرگتری را نمایندگی می کنید. این کار استقامت نشان می دهد، که نشان دهنده ی قدرت است. این کار فداکاری بزرگتری را نشان می دهد. این کار به شما اطمینان و ثبات می دهد و اجازه ی اینکه با تمام چیزهایی که ضعیف تر هستند با شفقت برخورد کنید.

مرور طولانی شما امروز به منظور بررسی روند یادگیری تان خواهد بود. به یاد داشته باشید خودتان را محکوم نکنید تا بتوانید بیاموزید.

تمرین ۹۱: یک تمرین طولانی

گام نود و دوم: نقشی برایم هست که در جهان ایفا کنم   

شما در زمانی سرنوشت ساز به جهان آمده اید. شما آمده اید که با توجه به نیازهای کنونی به جهان خدمت کنید. شما آمده اید که جهان را برای نسل های آینده آماده کنید. آیا تمام این موضوعات در حال حاضر برای شخص شما معنی دار خواهد بود؟ ممکن است اکنون معنی دار نباشد، زیرا شما هم برای عصر حاضر و هم برای آینده کار می کنید. برای زندگی خودتان و زندگی های نسل های آینده کار می کنید. این کار برای شما در حال حاضر رضایت بخش است، چرا که این هدیه ی شماست، هدیه ای که برای دادن آن به اینجا آمده اید. این هدیه، بدون تظاهر و بدون شک و تردید، به طور طبیعی در شما بروز کرده و خود را به جهان تقدیم خواهد کرد. این هدیه، زندگی شما و دیگران را به نحوی مشخص به هم ربط می دهد و هدف این امر آن است که شما و تمام کسان دیگر را که با آنها تماس پیدا می کنید، تعالی بخشد. این طرح، بزرگتر از بلندپروازی شخصی تان است، و تهنا بلندپروازی شخصی تان است که می تواند بینش شما را در مورد کاری که باید انجام دهید، ناروشن و مبهم سازد. پس امروز سپاس گذار باشید از اینکه در جهان نقشی دارید. شما به جهان آمده اید تا این نقش را ایفا کنید — برای رضایت خودتان، پیشرفت دنیای تان و خدمت به خانواده ی معنوی تان.

در دو تمرینِ امروز تمرکز و تاکید کنید که نقشی برای شما هست که ایفا کنید. سعی نکنید این نقش را بر طبق ایده ها یا تمایلات خودتان توضیح دهید بلکه اجازه دهید این نقش خودش محقق شود، چرا که دانش درون تان، وقتی که شما آماده باشید، آن را محقق خواهد کرد. در حالت سکون و پذیرایی، تاکید کنید که نقشی برای شما هست که در جهان ایفا کنید و قدرت و حقیقت این ایده ی بزرگ را حس و تجربه کنید.

تمرین ۹۲: دو تمرین ۳۰ دقیقه ای

گام نود و سوم: برای هدفی به اینجا فرستاده شده ام

شما برای هدفی به دنیا فرستاده شده اید، تا هدایای خود را بدهید، هدایایی که از دانش نشئت می گیرند. شما برای هدفی آمده اید، تا هنگامی که در دنیا هستید منزلگاه حقیقی تان را به یاد داشته باشید. هدف بزرگ تان در این لحظه با شماست، و در حالی که آمادگی ای را دریافت می کنید که ما برایتان فراهم می آوریم، این هدف به تدریج به وجود خواهد آمد. این هدف از تمام اهدافی که شما برای خودتان تصور کرده اید بزرگتر است. از تمام اهدافی که سعی کرده اید در زندگی تان داشته باشید بزرگتر است. نیازی به تخیل یا ساخته های شما نیست، چرا که این هدف از طریق شما انجام خواهد شد و هنگامی که انجام می شود شما را کاملاً در بر خواهد گرفت. در جهان هدفی برای شما هست که باید به انجام برسانید. اکنون شما گام به گام آماده ی تجربه و یادگیری پذیرش این هدف می شوید تا بتواند هدایای عظیم خود را به شما بدهد.

در دو تمرین مراقبه، واقعیت این گفته را تاکید کنید. به ذهن خود اجازه دهید در سکون و حالتی پذیرا فرو رود تا بتواند عملکرد واقعی خود را داشته باشد. به خود اجازه دهید دانشجو باشید، و این به آن معناست که شما به خود اجازه می دهید پذیرا باشید و مسئولیت به کار گیری آنچه که برایتان فراهم شده است را قبول کنید. بگذارید امروز حیاتِ شما در جهان، یعنی نه حیاتی که خودتان ساخته اید بلکه حیات حقیقی تان، تایید شود.

تمرین ۹۳: دو تمرین ۳۰ دقیقه ای

گام نود و چهارم: آزادی من برای این است که هدفم را پیدا کنم

آزادی چه ارزشی دارد به جز اینکه شما را قادر سازد هدف خود را پیدا کرده و انجام دهید؟ اگر هدف نباشد، آزادی صرفاً محق بودن به قانون گریزی و زندگی کردن بدون محدودیت های برونی نیست. اگر محدودیت های برونی نباشند، شما فقط محدودیت های درونی خود را با خشونت و سختی به عمل خواهید آورد. آیا این شرایط را بهبود می بخشد؟ روی هم رفته نتیجه ی بهتری نیست، ولی می تواند موجب فررصت برای شناسایی نفس شود.

آشفتگی را با آزادی اشتباه نکنید، چرا که آن آزادی نیست. چنین فکر نکنید که چون دیگران شما را محدود نمی کنند، در موقعیتی عالی قرار دارید. متوجه شوید که آزادی شما برای این است که هدف تان را پیدا کرده و انجام دهید. وقتی که آزادی را اینگونه درک می کنید، این شما را قادر می ساز تمام جنبه های حیات تان را جهت کشف هدف تان به کار گیرید — وضعیت کنونی تان، روابط تان، درگیری هایتان، موفقیت هایتان، اشتباهات تان، ویژگی هایتان و محدودیت هایتان را. چرا که زمانی که هدفی بزرگتر خود را از طریق شما طوری آغاز به ابراز می کند که شما بتوانید تشخیص داده و بپذیرید، سرانجام احساس خواهید کرد که زندگی تان کاملاً در بر گرفته می شود. شما دیگر در درون تان افراد جدا شده نخواهید بود، بلکه شخصی یکتا، کامل و یکسان خواهید بود که تمام جنبه های حیاتش درگیر خدمت در راه این هدف می باشد.

آزادیِ مرتکب شدن خطا شما را رها نخواهد کرد. خطا تحت هر شرایطی می تواند انجام شود، و آزادی نیز تحت هر شرایطی می توان یافت شود. بنابراین، قصد داشته باشید درباره ی آزادی یاد بگیرید. دانش وقتی که مهار نشود و شما هم به حد کافی رشد کرده باشید تا بتوانید مامورت بزرگش را در جهان عهده دار شوید، خود را ابراز خواهد کرد. آموزگاران معنوی شما، که خارج از دیدتان با شما هستند، در اینجا هستند که دانش را به شما معرفی کنند. آنها راه و روش های خودشان را دارند، چرا که معنی واقعی آزادی و هدف واقعی اش را در جهان درک می کنند.

بنابراین، ما بار دیگر در تمرین مراقبه، قدرت این گفته را تایید کرده و به شما دو فرصت برای تجربه ی عمیق آن در درون خودتان می دهیم. نیازی نیست که درباره ی این موضوع تفکر کنید، بلکه تنها آرام و راحت باشید تا بتواند تجربه شود. ذهن خود را کاملاً متمرکز سازید تا اجازه دهید عظمت حضور خداوند را تجربه کند، حضوری که با شماست و درون شماست، زیرا این کار به آن معناست که شما به سمت آزادی نگاه می کنید، به سمتی نکاه می کنید که آزادی واقعاً در آنجاست.

تمرین ۹۴: دو تمرین ۳۰ دقیقه ای

گام نود و پنجم: چگونه اصلاً می توانم به غایتم برسم؟

شما چگونه اصلاً می توانید به غایت خود برسید وقتی که نمی دانید چه کسی هستید و از کجا آمده اید و به کجا می روید و چه کسانی شما را به اینجا فرستادند و هنگام بازگشت منتظرتان خواهند بود؟ چگونه اصلاً خواهید توانست به تنهایی به غایت تان برسید وقتی که شما بخشی از خود حیات هستید؟ آیا می توانید جدا از حیات به غایت خود برسید؟ فقط در خواب و خیال است که حتی می توانید چنین ایده ای داشته باشید. در اینجا هیچ رضایت و کامیابی ای در کار نیست، تنها سردرگمی فزاینده است. با گذر زمان، شما تاریکی بیشتری را درون خود احساس خواهید کرد، گویی فرصت بزرگی از دست رفته است. این فرصت را برای پی بردن به حیات آنطور که واقعاً هست و دریافت رضایت و کامیابی، از دست ندهید.

فقط در خواب و خیال است که شما می توانید از راه دیگری به غایت تان برسید، و خواب و خیال واقعیت نیست. پذیرش این موضوع در ابتدا ممکن است نوعی محدودیت و نومیدی به نظر برسد، چرا که شما برنامه ها و انگیزه هایی شخصی برای کامیابی و رضایت تان دارید، برنامه ها و انگیزه هایی که یا تجربه شده اند یا نشده اند. اکنون قصد شما برای رسیدن به رضایت و کامیابی باید کلاً زیر سوال برده شود، نه برای اینکه شما از چیزی که ارزشمند است بی بهره شوید، بلکه تا از اسارتی نجات یابید که تنها شما را با گذر زمان فریب داده و مایوس خواهد کرد. بنابراین هنگامی که می پذیرید که تلاش شما برای رسیدن به رضایت و کامیابی موفق نمی شود، سرانجام در برابر دریافت هدیه ای پذیرا می شوید که در دسترس تان بوده و انتظارتان را می کشد. این هدیه ی بزرگ از طریق شما از راهی مشخص به جهان داده خواهد شد که باعث خوشبختی شما و کسانی می شود که به طور طبیعی به طرف تان کشیده خواهند شد.

شما چگونه اصلاً می توانید به غایت تان برسید؟ امروز سر ساعت این سوال را تکرار کرده و صرف نظر از شرایط، برای لحظه ای به طور جدی به آن بیندیشید. هنگام تمرینات هر ساعته، به دنیا نگاه کنید تا ببینید مردم چگونه هم در شرایط کنونی و هم در شرایطی که به آن امید بسته اند، تلاش می کنند خودشان را به کامیابی و رضایت برسانند. متوجه شوید که این کار آنها را تا چه حد از حیات آنطور که واقعاً هست جدا می سازد. ببینید این کار چگونه آنها را از راز هستی خودشان و اعجاز حیات، اعجازی که آزادند در تمام لحظات روز تجربه کنند، جدا می سازد. به خود اجازه ندهید آنچنان محروم باشید. خواب و خیال همیشه تصویری باشکوه برایتان خواهد ساخت، اما آن ریشه در واقعیت ندارد. تنها کسانی که تلاش می کنند خواب و خیالات یکدیگر را تقویت کنند هستند که برای چنین هدفی با هم رابطه خواهند داشت، و با نومیدی متقابل مواجه خواهند شد، نومیدی ای که در اکثر موارد همدیگر را مقصر آن خواهند دانست. پس در پی چیزی نباشید که تنها باعث ناخشنودی شده و فرصت بزرگ جهت داشتن رابطه را برای شما تباه خواهد کرد.

این گفته را سر ساعت تکرار کنید. در دو تمرین امروز، وارد سکون و پذیرایی شوید تا بتوانید رضایت را آنطور که واقعاً هست دریافت دارید.

تمرین ۹۵: دو تمرین ۳۰ دقیقه ای

تمرین هر ساعته

گام نود و ششم: خواست خداوند این است که از زیر بار سنگینم رها شوم

اولین گام خداوند برای رستگار و قدرتمند کردن شما آن است که شما را از بارهای سنگینی رها کند که برای خوشبختی تان ضروی نبوده و اصلاً نمی توانند شما را به رضایت و کامیابی برسانند و تنها باعث درد و رنج می شوند. خواست خداوند همچنین آن است که تاج تیغ داری را که بر سر دارید، تاجی که نمایانگر تلاش شما برای رسیدن به رضایت و کامیابی در جهان است، از سرتان بر دارد. اراده ی بزرگتری درون تان هست که می خواهد خود را ابراز دارد. هنگامی که این را تجربه کنید، شما سرانجام احساس خواهید کرد خودتان را می شناسید. سرانجام خوشبختی حقیقی را تجربه خواهید کرد، چرا که زندگی تان سرانجام یکپارچه و متحد شده است. برای اینکه به این کشف برسید، باید از بارهای سنگین تان رها باشید. هیچ چیز ارزشمندی از شما گرفته نخواهد شد. نیت خداوند این نیست که کاری کند تا شما تنها و بی کس باشید بلکه نیت خداوند این است که به شما فرصت محقق شدن نوید حقیقی تان را بدهد تا بتوانید با نیرو و انگیزه ی حقیقی پیش بروید.

بنابراین این پیشنهاد اولیه را برای رهایی بپذیرید — رهایی از تضادهایی که سعی می کنید حل کنید، رهایی از تلاش های بی معنی ای که راه به جایی نمی برند، رهایی از وعده های دروغین این دنیا و از آرمان گرایی های خودتان که باعث ساختن تصویری می شود که جهان هرگز نمی تواند محقق کند. وقتی که ساده و فروتن باشید، از عظمت زندگی آگاه خواهید شد و خواهید دانست هیچ چیزی را از دست نداده اید و پر ارزشترین موهبت را یافته اید.

این گفته را سر ساعت تکرار کرده و به آن بیندیشید. واقعیتش را با توجه به شرایط کنونی تان مشاهده کنید. نشانه های این واقعیت را در زندگی های مردم در همه جا مشاهده کنید. واقعیتش را با توجه به هستی خودتان ببینید، هستی ای که اکنون یاد می گیرید در مورد آن شاهد بی نظر باشید.

در دو تمرین طولانی تر، امروز سعی کنید روی این ایده تمرکز کرده و آن را در زندگی تان به طوری مشخص به کار بندید. ذهن خود را فعالانه متمرکز کرده و سعی کنید با توجه به بلندپروازی ها، برنامه های کنونی تان و غیره، به معنی این گفته بیندیشید. ممکن است وقتی این کار را انجام می دهید بسیاری چیزها غیر قطعی باشند، اما آگاه شوید از اینکه برنامه ها یا امیدواری ها و نومیدی هایتان روی دانش اثر نمی گذارند. دانش فقط منتظر هنگامی است که بتواند به طور طبیعی درون تان بروز کند، و شما اولین دریافت کننده ی هدایای بزرگش خواهید بود.

تمرین ۹۶: دو تمرین ۳۰ دقیقه ای

تمرین هر ساعته   

گام نود و هفتم: نمی دانم رضایت و کامیابی چیست

آیا این گفته اعتراف به ضعف است؟ آیا تسلیم شدن به دلیل نداشتن امید است؟ نه، چنین نیست. این آغاز صداقت حقیقی است. وقتی که پی می برید بسیار کم می دانید و در عین حال از فرصت عظیمی آگاه می شوید که برای دریافت دانش در دسترس شما است، آنگاه با انگیزه و جانفشانی بسیاری فرصت را غنیمت خواهید شمرد. شما فقط می توانید تصوراتی درباره ی رضایت واقعی داشته باشید، اما در درون تان دانش در مورد آن زنده و شعله ور است. این آتشی است که نمی توانید خاموش کنید. این آتشی است که اکنون درون تان وجود دارد. این آتش، نمایانگر آرزوی بزرگتر شما برای رضایت واقعی و اتحاد و مشارکت است. اکنون زیر سطح تمام امیدواری ها و هراس ها و برنامه ها و بلندپروازی هایتان شعله ور است. پس ایده های خود را درباره ی رضایت واقعی رها کنید، اما ناامید نباشید چرا که در موقعیتی قرار می گیرید که هدایای تان را دریافت کنید. شما این هدایا را همراه خود به جهان آورده اید. در بخشی از شما پنهان هستند که نمی توانید پیدایشان کنید.

شما نمی دانید رضایت واقعی چیست. تجربه های شوق آور به تنهایی نمی توانند آن باشند، چرا که رضایت واقعی حالتی از آرامش است. این حالتی از رضایت درونی است. حالتی است که وجودتان کاملاً در بر گرفته می شود. حالتی جاودان است که در زمان و مکان ابراز می شود. حتی شوق آورترین تجربه ها، چگونه می توانند چیزی را به شما بدهند که در هر شرایطی بتواند وجود داشته باشد و هنگامی که تجربه به پایان می رسد، ادامه دارد؟ ما نمی خواهیم شما را از تجربه های شوق آور محروم سازیم، چرا که آنها می توانند بسیار خوب باشند اما زود گذرند و تنها تجربه ای گذرا از امکانی بزرگتر به دست می دهند. در اینجا می خواهیم با پرورش منابع ذهنی تان و آموزش راهی برای دیدن این دنیا که اجازه می دهد از هدف حقیقی اش آگاه شوید، شما را مستقیماً به سوی این امکان بزرگ ببریم.

بنابراین، سر ساعت ایده ی امروز را تکرار کرده و با توجه به خودتان و دنیای اطراف تان، با جدیت به آن بندیشید. امروز در دو تمرین طولانی، بار دیگر با جدیت وقت تان را صرف تفکر در مورد این ایده کنید. به یاد داشته باشید که در این تمرینات درباره ی زندگی خودتان تفکر کرده و این ایده را در مورد برنامه هایتان برای رسیدن به رضایت به کار بندید، یعنی برنامه هایی که از آنها آگاه هستید. چنین مراقبه هایی مستلزم فعالیت ذهنی می باشند. در اینجا در سکون نخواهید بود بلکه کند و کاو خواهید کرد. اکتشاف خواهید کرد. ذهن تان را فعالانه به کار می برید تا چیزهایی را که در آنجا تشخیص می دهید، بشکافید. این مدت به درون نگری جدی اختصاص داده می شود. هنگامی که در می یابید آنچه فکر می کردید می دانید تنها نوعی تخیل است، آنگاه از نیاز بزرگ تان به دانش آگاه خواهید شد.

برای اینکه یاد بگیرید بیشتر دریافت کنید، باید آنچه را که دارید درک کنید. اگر آن را زیادی تخمین زنید، آنگاه مستمند شده اید بدون اینکه حتی از فقر خود آگاه باشید، و طرح بزرگی را که برایتان خلق شده است درک نخواهید کرد. شما باید از جایی که هستید شروع کنید، چرا که این به شما اجازه می دهد پیش بروید در حالی که تک تک گام ها را با مطمئنی بر می دارید و هر گامی شما را به گام بعدی رسانده و به جلو می برد. در اینجا عقب نشینی نخواهید کرد زیرا قدم هایتان در راه دانش استوار خواهند بود.

تمرین ۹۷: دو تمرین ۳۰ دقیقه ای

تمرین هر ساعته

گام نود و هشتم: مرور

در مرورتان بار دیگر تمام دستورات و تمام آنچه را در تمرینات هفته ی گذشته تجربه کرده اید، مرور کنید. درگیری خود را با این درس ها صادقانه بررسی کرده و درکی را که برایتان به بار آورده، تشخیص دهید. سعی کنید به طور بسیار عادلانه ارزیابی کنید. به یاد داشته باشید که شما دانشجو هستید. مدعی نشوید چیزهایی را درک می کنید که واقعاً تجربه نکرده اید.

ممکن است سادگی چنین روشی آشکار به نظر برسد، ولی برای بسیاری از افراد به کار بستن آن بسیار دشوار است، چرا که آنها عادت کرده اند چیزی را که دارند دست بالا یا دست کم بگیرند تا حدی که ارزیابی شرایط موجودشان با وجود اینکه واقعاً آشکار است برایشان بسیار دشوار می باشد.

بنابراین در یک تمرین طولانی درس هایتان را مرور کرده و به هرکدام از آنها عمیقاً بیندیشید در حالی که فعالیت تان را به یاد می آورید و درک کنونی تان را از این درس ها نیز مرور می کنید. هر یک از این شش درس را با دقت بسیار مرور کرده و از نتیجه گیری هایی که نمایانگر تجربه ی واقعی تان نیستند خودداری کنید. بهتر است نامطمئن باشید تا به نتیجه گیری های دروغین بپردازید.

تمرین ۹۸: یک تمرین طولانی